responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 241

چون پيش آمدم ديدم آن حضرت بدر چادر تكيه داده و نشسته، كاغذى چند در پيش ريخته و مطالعه مى‌نمايد، من سلام كردم، حضرت سر بلند كرد و جواب داد، احوال‌پرسى فرمود .

من عرض كردم : قربانت شوم ما انزلك فى هذه القفراء الّتى ليس فيها ريف و لا منعه يعنى چه باعث شد آمدن شما در همچو سرزمين بى‌آب و علفى را كه همه كوه و تل و بى‌اعشاب است چرا چشم از آبادى پوشيده و در بيابان منزل كرده‌اى؟

فرمود : يا اخا انّ هولاء اخافونى از دست طائفه بنى اميّه كه اين قوم مرا به ترس و لرز انداختند و اينها هم كاغذهاى اهل كوفه است كه به من نوشته‌اند و مرا به سوى خود دعوت نموده‌اند و هم قاتلى و من مى‌دانم همين نامه‌نگارها كشنده‌هاى من هستند، اى مرد بدان كه چون من را كشتند دين را از ميان مى‌برند و پيرامون محرّمات مى‌گردند ولى خدا از ايشان كيفر و انتقام مرا خواهد كشيد، كسى را مبعوث مى‌كند تا ايشان را بكشد و عزيزشان را ذليل كند .

رسيدن موكب همايون به وادى ثعلبيه و خواب ديدن آن حضرت‌

مرحوم حائرى در معالى السبطين مى‌نويسد :

سپس امام عليه السّلام از وادى ذات عرق حركت كرده و پيوسته قطع طريق مى‌كردند تا وقت ظهر به منزل ثعلبيّه رسيده در آنجا فرود آمدند، پس آن جناب سر مبارك را روى زانو گذارده و اندكى به خواب رفته و سپس بيدار شده و فرمودند : هاتفى را ديدم كه مى‌گفت : شما حركت و سير مى‌كنيد و مرگ شما را شتابان به طرف بهشت مى‌برد .

و در روايت ابو مخنف آمده كه چشمهاى مبارك امام عليه السّلام ساعتى گرم خواب شد و سپس بيدار گشته در حالى كه مى‌فرمودند : انّا للّه و انّا اليه راجعون‌

در همين حال فرزند آن جناب حضرت على اكبر سلام اللّه عليه جلو آمده‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 241
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست