گروههاى مختلفى
به خونخواهى آن حضرت خروج كرده و تمام قاتلان و معاونين آنها را با جميع آنانى كه
در معركه جنگ حاضر بودند كشتند به طورى كه يكنفر از ايشان را باقى نگذاردند و به نقل
صاحب جنّات الخلود يك نفر از ايشان كه از چنگ خونخواهان
فرار كرد در آخر همان سال آتشى برمحاسن نحسش افتاد و آن را سوزاند، وى براى نجات خود
به شط فرات پناه برد و خويش را در آن انداخت ولى اين فرار او را
از مرگ نجات نداد و در ميان آب به جهنّم واصل شد .
و امّا محلّ شهادت آن حضرت :
مكانى است از زمين كربلاء نزديك قبر آن جناب، حضرت در هنگام جنگ پس از كوشش و برطرف شدن قدرت و قوّت كه معلول كثرت جراحات و زخمها بود بىتاب گشته و از مركب پياده شده
به روى خاك نشستند و آن گروه دشمن
كه به ظاهر مسلمان و در واقع از هركافر و مشركى بدتر بودند اطراف آن حضرت را احاطه
كرده و با تير و نيزه و سلاحهاى ديگر آن وجود مبارك را از پاى درآوردند
كه شرح و تفصيل آن انشاء اللّه بعدا ذكر خواهد شد .