responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 121

كرد كه برمذاق دشمنان سمّ قاتلم، يزيد مرا امارت كوفه داد، عثمان برادر خويش را برشما نايب كرده صبحگاه به آن طرف مى‌روم و زنهار از مخالفت برحذر باشيد آن كسى كه خلاف ورزد او را و رئيس او را بكشم و نزديكان شما بگناه دوران بگيرم همان سيرت سيّئه زياد برشما جارى كنم تا نفاق و شقاق از ميان برخيزد .

آن‌گاه روز ديگر با شريك بن اعور حارثى كه از شيعيان حضرت امير المؤمنين عليه الصّلوة و السّلام بود و مسلم بن عمرو باهلى و عبد اللّه بن الحارث بن نوفل و پانصد نفر از اهل بصره و كسان خود عازم كوفه شد و مالك بن شيع معتذر به مرض و درد پهلو مبتلا شد لذا از آن سفر تخلّف نمود .

عبيد اللّه سخت به سرعت مى‌رفت چنانچه همراهان از موافقت بازماندند و اوّل كس كه خود را با اتباع بيانداخت و اظهار درماندگى نمود شريك بن اعور و عبد اللّه بن حارث بودند بدان اميد كه در ورود آن ملعون به كوفه تأخيرى شود و حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام سبقت فرمايد، عبيد اللّه به هيچ روى به حال افتادگان ننگريست و توجّهى به ايشان نكرد بلكه همچنان شتابان و با سرعت متوجّه كوفه بود چون به قادسيه رسيد مهران آزاد كرده ابن زياد نيز از رفتن بماند، ابن زياد بوى گفت :

اى مهران اگر خويشتن نگاه دارى تا قصر كوفه برسى تو را صد هزار در هم بدهم .

گفت : مرا بيش قوّت و طاقت نمانده و نتوانم آمد .

عبيد اللّه به روش اهل حجاز لباس سفيد در برو عمامه سياه برسر لثام بسته، براسترى سوار از آن راه كه به طرف صحراء و جهت نجف اشرف بود وقت ظهر داخل كوفه شد .

اكثر مورّخين نوشته‌اند چون عبيد اللّه به نزديك شهر رسيد توقف نموده‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 121
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست