responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 105

خدا تو را در روز وحشت ايمن دارد و در روز تشنه‌كامى سيراب فرمايد .

صاحب روضة الصّفا مى‌نويسد : حضرت خامس آل عبا عليه السّلام به اهل بصره نوشتند كه من از مكّه معظّمه عزيمت كوفه نمودم بايد شيعيان و يك‌رنگان من در آنجا حاضر شوند كه مجمع جيوش و سپاه آنجا است .

صاحب رياض القدس مى‌گويد : اهل بصره انتظار مقدم پادشاه حجاز را داشتند و ديده به راه انتظار باز و خبر نشدند كه حضرت در كربلاء محصور شده و راه را تنگ به عزم جنگ برآن حضرت گرفتند چون خبردار شدند كه آن جناب پنج و شش روز است با بنه و اساس و عون و عباس و عيال و اطفال به كربلاء رسيده و محصور كوفيان شده .

مرحوم سيّد مى‌فرمايد : يزيد بن مسعود از ورود موكب مسعود حضرت به كربلاء مطّلع شد تجهيز سپاه نمود اهل قبائل و طوائف جنود و جيوش احزاب اعراب را مكمّل و مسلح ساخت، شيران صف‌شكن و دليران شيرافكن قريب دوازده هزار تن به مدد و نصرت محبوب القلوب مرد و زن آراست .

آه، ثم آه، فلمّا تجهّز المشار اليه للخروج بلغه قتل الحسين عليه السّلام .

يا رب مكن اميد كسى را تو نااميد .

اين جوان مرد بافتوّت عازم كربلاء بود، عربى رسيد گفت امير به كجا مى‌روى برگرد و رنج راه به خود مده، حسين را در غريبى سر بريدند، تن پاكش به خاك و خون كشيدند، به روى نازنينش آب بستند، دلش از هجر فرزندان شكستند .

يزيد بى‌اختيار شده گفت : خدا دهانت را بشكند اين چه خبرى است كه مى‌گوئى، خدا مكند يك موئى از سر مولى الكونين كم بشود و الّا بقرت بطنى ( شكم خود را مى‌درم )

ابن مسعود به سر راه آمد عربى ديگر رسيد پرسيد از كجا مى‌رسى؟

گفت : امير چه بگويم .

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 105
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست