اى پروردگار
من، گناهانم زبانم را بند آوردهاند و از گفتار عاجز آمدهام و ياراى آنم نيست كه
عذرى آورم يا حجتى اقامه كنم. اسير بليّه خويشتنم و در گرو اعمال خود. در وادى
خطاى خود سرگردانم و ندانم به كجا مىروم، چونان مسافرى از همه جا بريده و در راه
مانده.
خود را در
جايگاه گنهكاران ذليل بر پاى داشتهام، در جايگاه شوربختانى كه در برابرت گستاخى
كردهاند و وعدههاى عذابت را به چيزى نشمردهاند. منزهى تو، اى خداوند. به كدام
جرأت با تو گستاخى كردم؟ به دمدمه كدام فريب خود را در ورطه هلاكت افكندم؟ اى
مولاى من، مىبينى كه چسان لغزيدهام و به رو در افتادهام، پس بر من رحمت آور و
به حلم خود بر جهل من و به احسان خود بر بدكرداريم ببخشاى، كه به گناه خود اقرار
مىكنم و به خطاى خود معترفم. اين دست من و اين سر من كه اكنون براى قصاص از نفس
(1)
دعاى آن حضرت است در اظهار خشوع و خضوع به درگاه خداوند.
اسم الکتاب : الصحيفة السجادية المؤلف : آيتى، عبد المحمد الجزء : 1 صفحة : 373