اسم الکتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 329
سياست بازداشتى. تو خود به من گفتى كه او را صرفا به خاطر طرفدارى از
موالى و همدردى با آنان از اين كار بازداشتى و گفتى كه خودت به خاطر ترس از شنيدن
روايتى از اين كار برنگشتى! و تو خود به من گفتى كه اين جريان را در دوره خلافت
عثمان به على بن ابى طالب گفتهاى و او تو را از «پيدايش صاحبان پرچمهاى سياه
كه از خراسان پديد آيند و عجم باشند» خبر داده است همانها كه «بر سلطنت بنى اميّه غلبه
خواهند كرد و آنان را زير هر سنگ و سيّارهاى كه پنهان شده باشند خواهند كشت». اى
برادر اگر تو عمر را از نظرش برنمىگرداندى و سنّت او اجرا مىشد، تا كنون خداوند
عجمها را ريشهكن مىكرد و اگر خلفاى پس از عمر هم همان سنّت و سياست را ادامه
مىدادند، تا كنون حتى نشانى و جنبندهاى هم از آنان باقى نمىماند، اينان آفت دين
هستند! عمر سنّتهاى بسيارى در ميان اين امت جارى كرده كه با سنّت رسول خدا مخالف
است و مردم هم از او پيروى كردند و آنها را پذيرفتند. سنّت عجم كشى هم يكى از آن
سنّتها مىبود، از جمله بدعتهاى عمر تغيير مقام ابراهيم از جايى كه رسول خدا
قرارش داده بود، تغيير پيمانه رسول خدا و افزودن بر مقدار آن، نهى كردن فرد جنب را
از تيمّم و بسيارى چيزهاى ديگر كه عمر آنها را پديد آورد كه به هزار مىرسد كه
بزرگترين و بهترين و دوست داشتنىترين آنها كه مايه روشنى چشم ما گرديد، انتقال
خلافت از بنى هاشم بود كه در واقع آنان شايسته و جايگاه آن بودند چرا كه خلافت فقط
آنان را سزا بود كه قوام زمين به وجود آنان است! اين نامه را كه خواندى، آنچه در
آن است پوشيده دار و اصل نامه را از ميان ببر».
منشى زياد بن سميه گفت: وقتى كه زياد اين نامه را خواند آن را بر
زمين زد و رو كرد به من و گفت: واى بر من كه از چه درآمدم و به چه فرو رفتم! به
خدا سوگند! از پيروان آل محمّد و در حزب آنان بودم، از آن درآمدم و به پيروان
شيطان پيوستم و وارد حزب او شدم، پيرو كسى شدم كه چنين نامهاى برايم مىنويسد، به
خدا
اسم الکتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 329