اهل بيت من، همانا كه خداوند با من عهد كرده كه آن دو مانند اين دو انگشت ميانى كنار هم (و نه مانند انگشت ميانى و شست كه از يك ديگر جدا و يكى از ديگرى بلندتر است) از يك ديگر جدا نشوند تا كه در رستاخيز، كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، پس آن دو را بچسبيد تا گمراه نشويد و بر آن دو پيشى نگيريد كه هلاك شويد و از آن دو عقب نمايند كه پراكنده گرديد و به آنان نياموزيد كه داناتر از شما هستند».

مرد گفت: اى امير مؤمنان! نخستين حجّت را برايم نام ببر! فرمود: كسى كه رسول خدا در غدير خم او را به امامت امت منصوب كرد و به امت فرمود كه «او از خودشان بر آنان سزاوارتر است»، سپس دستورشان فرمود كه «اين مهم را حاضران به غايبان برسانند». آن مرد گفت: گفتم: تو او هستى اى امير مؤمنان؟ فرمود: من نخستين و برترين‌شانم، سپس پسرم حسن پس از من سزاوارتر به مؤمنان از خودشان است، سپس پسرم حسين پس از حسن سزاوارتر به مؤمنان از خودشان است؟ سپس اوصياء رسول خدا، يكى پس از ديگرى تا كه در رستاخيز در كنار حوض بر او وارد شوند. مرد برخاست و به سوى على عليه السّلام رفت و سر حضرتش را بوسه زد، سپس گفت: برايم روشن ساختى و همّ و غمّ را از من دور ساختى و هر چه در قلبم بود از ميان بردى.