مجمّع [33] گويد: على عليه السلام هر روز جمعه بيت المال را جاروب
مىكرد و آب مىپاشيد، سپس دو ركعت نماز به جاى مىآورد و مىگفت: شما دو تا در
روز قيامت در حق من شهادت دهيد.
ضحّاك بن مزاحم [34] از على (ع) روايت كرد كه گفت: محبوب من رسول خدا
صلى اللّه عليه و آله و سلّم، چيزى براى فردا ذخيره نمىكرد. ابو بكر نيز چنان
مىكرد، چون نوبت به عمر رسيد چنان ديد كه دفترها ترتيب دهد و اموال از اين سال
براى سال ديگر ذخيره كند. اما من چنان مىكنم كه محبوبم رسول اللّه صلى اللّه عليه
و آله مىكرد.
گفت: على عليه السلام از جمعه تا جمعه ديگر عطا مىداد و مىگفت:
هذا جناى و خياره فيه
اذ
كلّ جان يده الى فيه [35]
مجمع تيمى گويد: على عليه السلام بيت المال را آب مىپاشيد، سپس در
آنجا نماز نافله به جاى مىآورد و مىگفت: اى بيت المال در روز قيامت شهادت بده كه
من از مال مسلمانان هيچ در تو نگاه نداشتم.
اين روايت از طريق ديگر- بازهم از مجمع- نقل شده است.
عاصم بن كليب [36] از پدر خود روايت مىكند: براى على (ع) مالى از
اصفهان رسيد. آن را تقسيم كرد. در آن ميان گرده نانى بود، آن را نيز بشكست و هفت
قسمت كرد و بر هر قسمت تكهاى از آن نهاد. سپس اميران هفتگانه را بخواند و ميان
آنها قرعه زد كه سهم كدام يك را نخست بدهد. آن روزها در كوفه هفت محلّه بود.
كليب الجرمى از پدرش روايت كرد كه گفت: من نزد على (ع) بودم مالى از
ناحيه جبل [37] رسيد. على (ع) بر خاست ما نيز برخاستيم تا به نزد خربندگان و
ساربانان رسيديم. مردم گرد آمده بودند آنسان كه بر او ازدحام مىكردند. على چند
ريسمان بگرفت و آنها را به هم گره زد