اسم الکتاب : مفاهیم علم نحو المؤلف : العصاری، محمود رضا الجزء : 1 صفحة : 89
21 مفعول
له
قبل از تعريف مفعول له، به چند
مثال توجّه كنيد:
1. « هربت خوفا؛ به خاطر ترس فرار كردم».
2. «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ
إِمْلاقٍ ؛ به خاطر ترس از تنگدستى فرزندانتان را نكشيد».
در عبارت «1»، « هربت » به ترتيب مسند و مسند اليه و همچنين فعل و فاعلاند و « خوفا » سبب فراركردن را بيان مىكند.
در عبارت «2»،«لاتَقْتُلُوا
أَوْلادَكُمْ» جمله فعليّه و از فعل معلوم، فاعل و مفعول تشكيل شده است و «خَشْيَةَإِمْلاقٍ» علّت و هدف از كشتن فرزندان را
بيان كرده است كه در آيه شريفه نهى شده است.
در جملات بالا « خوفا »، « خشية إملاق» علّت وقوع فعل را در جملات
خود بيان مىكنند.
به عبارات قبل توجّه كنيد: چه
ويژگى مشتركى بين « خوفا » و « خشية » مىبينيد؟
با كمى دقّت درمىيابيم كه هردو آنها مصدرند. بنابراين، به كلماتى كه مصدر بوده و علّت
يا انگيزه وقوع فعل را بيان مىكنند، « مفعول له» گويند.
اعراب مفعول له و عامل آن
1. مفعول له
از نظر اعراب منصوب است. بنابراين، در جمله « ضربته للتأديب» اگر چه « للتأديب » براى
بيان انگيزه ضرب آمده و مصدر هم است، ولى چون منصوب نيست، مفعول له نيست، بلكه در تركيب،
جار و مجرور ناميده مىشود. پس مىتوان از حكم بالا نتيجه گرفت: « مفعول له مصدرى است منصوب كه بدون كمك
حرف جر، معناى علت وقوع فعل را برساند».
اسم الکتاب : مفاهیم علم نحو المؤلف : العصاری، محمود رضا الجزء : 1 صفحة : 89