و برداشتن سنگ از روى چاه و جنگ با گروه جن و برگشت خورشيد و غير
اينها، و على عليه السّلام ادّعاى امامت نمود و او در ادّعاى خود راستگو است
معجزات انبيآء و اوليآء عليهم السلام:
حوادث برخلاف طبيعت گاهى انجام گرفته و ميگيرد، و از ديد عقل محال
نيست و در جماد و نبات و حيوان و انسان نمونههاى فراوان دارد.
وجود انبيآء و اوليآء (ع) و كتب آسمانى از همين مستثنيات است. اگر
پيامبرى از جانب خدا «معجزه» نداشته باشد: نبوت خود را چگونه ثابت كند ...؟
اگر اصل معجزه را در «نبى (ص)» پذيرفتيم در «ولى (ع)» هم ميپذيريم چه
بجز وحى تشريعى كه فقط از «نبى (ص)» است وظايف هردو يكى است.
و برداشتن سنگ بزرگ از روى چاه، و جنگ كردن امام على (ع) با گروه جن،
و برگشتن خورشيد به دعاى پيغمبر (ع) بخاطر على (ع) را مخالفان عقايد شيعه چون
(قوشجى) در شرح تجريد هم نوشته است و تصديق كرده است.
روزى كه آفريد ترا صورت آفرين
از آفرينش تو بخود گفت
آفرين
صورت نيافريده چنين صورتآفرين
بر صورتآفرين و برين
صورت آفرين
ادعاى امامت:
را، خواجه نصير الدين، طوسى عليه الرحمة ازين جهت دليل گرفته است كه
امام على عليه السلام بتصديق همه صادق القول است.
وگرنه بجز امام عليه السلام هم ادعا كردهاند، و خدا فرموده است (با
راستگويان باشيد)
«وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» نه با دروغگويان.
«م»
صاحب «الغدير» نوزده نفر از علماى عامه را با كتب خاص ايشان كه
درباره (ردّ شمس) نوشتهاند آورده است. (الغدير ج 3/ 127 ط 3 بيروت)