و در دربار خلافت مقام ارجمندى داشته است. وقتى كه قاهر خليفه سيده
شغب مادر مقتدر را مصادره كرد و اموالش را بگرفت ابن الحباب جوهرى را كه از
نزديكان و خواصش بود باشخص ديگرى بنزد سيده فرستاد تا اقرار و اعتراف او را براى
نقل املاك و اموالش بشنوند[1]
اخوان رازى بنام حسن و حسين-
بيرونى در كتاب جماهر مكرر از آنها بنام «اخوانالرازيان» ياد كرده است و غياث الدين
منصور در جواهرنامه خويش حسن و حسين رازى را «دوبرادران» خوانده است.
اخوان رازى چنانكه پيداست از مردم رى بوده و در آن هنگام كه سلطان
محمود غزنوى و پسرش مسعود در رى مقام داشتهاند بدرگاه سلطان محمود غزنوى راه
يافته و بخدمت او پيوستهاند. بيرونى در چند موضع از كتاب جماهر از اخوان رازى
مطالبى ايراد كرده است.
از جمله از اخوان رازى نقل كند كه «وقتىامير محمود يمين الدولة ياقوتى بقدر
دانه انگورى را بآنها نموده است» و ديگر گويد «اخوانحسن و حسين در خزانه امير يمين الدوله
مرواريد معقد فوفلى رنگى كه داراى قاعده بوده ديدهاند» و در جاى ديگر گفته «اخوانرازى ياقوتى را كه بيش از سى و پنج
مثقال وزن داشت و سلطان محمود آنرا از بتخانه شهر ناهوره بغنيمت بدست آورده بود در
خزانه سلطان ديده بودند. اين ياقوت در بتخانه بر بالاى سر بتى زرين كه نود و پنج
مثقال وزنش بود آويخته شده بود» و باز در موضع ديگر نقل كند «كهدر اوقاتى كه سلطان شهيد مسعود در رى و
زمين جبل بود اخوان رازى براى سلطان ياقوت سرخ مستطيلى كه بر صورت شيرى بود بهفت
هزار دينار نيشابورى خريدارى كردند.»
بعضى عقيده دارند كه جبل نام همين ياقوت بوده است[2].