جواهرشناسانى را كه بيرونى در اول كتاب جماهر ياد كرده اشخاص
نامبرده زير است: عون العبادى، ايوب بن اسود بصرى، بشر بن شاذان، صباح بن عمران
كندى، يعقوب كندى، ابن الجصاص، ابن خناب، رأس الدنيا و ابن بهلول.
و در ضمن كتاب نيز چند تن ديگر از جواهرشناسان بنام را نام برده كه
عبارتاند از: عطارد بن محمد حاسب، ابو العباس عمانى، محمد بن ابى البركات جوهرى،
اخوان رازى (حسن و حسين)، نصر بن يعقوب دينورى، عتاب الجوهرى، و خطيبى است.
از اين عده كه نام آنها ذكر شد چند تن از آنها علاوه بر جواهرشناسى
و مهارت در اين فن در جمله دانشمندان بزرگ و علما و اطباء زمان خود محسوب و در
دانشهاى گوناگون متبحر بوده و داراى تاليفاتى چند مىباشند مانند يعقوب كندى. و
بعضى ديگر شغل و پيشه آنها خريد و فروش جواهر بوده و در اثر ممارست در اين پيشه از
جواهرشناسان بنام گشته و از مشاهير روزگار شمرده شدهاند مانند ابن الجصاص كه
پيشهاش جواهرفروشى بوده و بجز جواهرشناسى بهرهاى از دانشهاى ديگر نداشته است با
اين حال شهرتش بدان حد رسيده كه نامش در كتب تاريخ ثبت و باقى مانده است.
اينك پس از ذكر اسامى اين جواهرشناسان به شرح مختصرى از حال چند تن
از بزرگان آنان مىپردازيم.
ايوب بن اسود.
وى از مردم بصره و همزمان مهدى خليفه عباسى است بيرونى از كندى نقل
كند: كه سنگ ياقوت در زمان پيشين درست شناخته نشده بود، و از اشباه ياقوت مانند
كركند و جربز و افلج (يا افلح) تميز داده نمىشد، جواهرشناسان زمان اشباه ياقوت را
ببهاء ياقوت خريد و فروش مىكردند. و ايوب كه جواهرشناسى ماهر و نزد خليفه مكانتى
حاصل