اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 28
اشكالى كه در قياس سبزوارى به نظر مىرسد اين است كه خفرى در مقام
إثبات اين امر بود كه موجود مطلق از حيث وجود مبدأ ندارد، و سبزوارى نيز مىبايست
در صدد إثبات همين مطلوب بر مىآمد. در حالى كه ايشان مطلوب خفرى را يكى از مقدمات
قياس قرار داده است، كه در واقع نتيجه مذكور صرفا از اين امر حكايت مىكند كه
موجود مطلق از حيث وجود ممكن نيست. بله اگرچه موجود ممكن به جهت خروج از حدّ استوا
و رسيدن به مرحله وجوب تحقّق مىيابد، امّا اين وجوب از ناحيه غير اعطاء شده، و در
نتيجه موجود ممكن محفوف به دو ضرورت سابق و لاحق مىگردد. لكن اين ضرورتها موجب آن
نمىشود كه بگوييم واجب بالغير، بىنياز از مبدأ مىباشد. به همين جهت، نتيجهاى
كه سبزوارى از مقدمات قياس بدست مىآورد، تنها اين امر را إثبات مىكند كه موجود
مطلق از حيث وجود ممكن نيست، و معناى «ممكن نبودن» از دو حال خارج نمىباشد، يعنى يا بايد بگوييم واجب است و يا
ممتنع. فرض دوم باطل است. پس بايد به وجوب آن قائل شد. امّا كدام قسم از وجوب،
ذاتى يا غيرى؟ نتيجه قياس ديگر مبين اين امر نمىباشد. مگر اينكه بگوييم وجوب غيرى
مساوى با امكان ذاتى است به اين معنا كه وجوب غيرى بدون امكان ذاتى نخواهيم داشت[1] و در اين صورت،
مىتوان وجوب ذاتى را از مفهوم نتيجه قياس استنتاج كرد.
در هر صورت، به نظر مىرسد، استفاده از مقدمات ديگرى جهت إثبات مطلوب
خفرى لازم باشد. مانند قياسى كه در ذيل آورده شده است:
صغرى: موجود مطلق من حيث هو موجود، ممكن نيست.
كبرى: هر داراى مبدئى ممكن است.
نتيجه: موجود مطلق من حيث هو موجود، داراى مبدأ نيست.
[1]لازم به ذكر است مراد از اين تساوى، تساوى منطقى نيست تا
اشكال شود كه چرا از جانب امكان ذاتى برقرار نمىباشد.
اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 28