اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 51
شيء به اعتبار آن موجود است و چون واجب الوجود به اعتبار ذاتش موجود
است، لذا وجود حقيقى واجب تعالى عين ذاتش مىباشد.
همچنين حيات حقيقى آن چيزى است كه شيء به اعتبار آن حىّ است و چون
واجب تعالى به اعتبار ذات خود، حىّ است و به عبارت ديگر ذات او حىّ بودن را اقتضا
مىكند، لذا حيات او عين ذاتش مىگردد.
سپس اضافه مىكند: باقى صفات حقيقيه از قبيل علم و اراده نيز چنين
است.
بنابراين، وقتى صفات حقّ، عين ذات او شد، تغايرى ميان آنها نخواهد
بود مگر به اعتبار و به عبارت ديگر اينها در مصداق يك چيزند و در معنا و مفهوم با
هم تغاير دارند.
5-
اراده
واجب تعالى
يكى ديگر از صفات بارى تعالى، صفت اراده است. ما قبل از طرح نظر خفرى
ابتدا به نظر مرحوم خواجه و قوشچى اشاره مىكنيم:
خواجه درباره اراده حقّ تعالى مىگويد: «اينكه خداوند ايجاد بعضى از ممكنات را به وقت خاصى
تخصيص مىدهد، دلالت بر ارادى بودن افعال خداوند مىكند.»
وى معتقد است كه اراده حقّ تعالى زائد بر داعى نيست، بلكه عين داعى و
عين ذات است و مقصود از داعى در اينجا «انگيزه»
به
معناى جلب منفعت يا دفع ضرر نيست، بلكه داعى همان علم به مصلحت فعل است.
خواجه اراده حقّ را همان علم به مصلحت فعل و عين ذات مىداند. وى
مىگويد: «اگر بنا باشد اراده چيزى زائد بر ذات باشد، يا
مستلزم محذور «تسلسل» مىگردد- همانگونه كه برخى از بزرگان معتزله به
آن ملتزم شدند- و يا مستلزم محذور «تعدّد قدما» مىگردد- همانطور كه برخى از متكلّمان به آن ملتزم شدند- در
حالى كه هر دو فرض محال است.»
اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 51