اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 29
چون سخن در موجود مطلق است، معنا ندارد كه بگوييم آنچه داراى مبدأ
نيست، ممتنع بالذات است، خير بلكه اين عبارت در واجب بالذات ظهور دارد.
امّا سؤال ديگرى كه در قياس حاج ملّا هادى سبزوارى به نظر مىرسد،
اين است كه آيا ايشان موجود مطلق را در مقابل موجود مقيّد لحاظ كردهاند يا در
مقابل موجود من حيث هو مجموع. اگر در مقابل موجود مقيّد لحاظ كرده باشند، نتيجه
صحيح است، لكن با مراد مؤلف سازگار نيست. زيرا از توضيحات بعدى خفرى چنين برمىآيد
كه مقصود وى از موجود مطلق، موجود من حيث هو مجموع است، به اين معنا كه موجودات را
اعم از واجب و ممكن فرض كرده است. امّا اگر مراد حاج ملّا هادى سبزوارى از موجود
مطلق، موجود من حيث هو مجموع باشد، از آنجا كه وجود به واجب و ممكن تقسيم مىشود،
كلّيت اين نتيجه صحيح به نظر مىرسد. البته شايد به توان با مطلبى كه ذيلا از قول
ايشان از حواشى اسفار نقل مىشود مراد وى در قياس مذكور را نيز بدست آورد.
همانطور كه قبلا گذشت، خفرى بعد از بيان برهان دوم خويش گفت: «سزاوار است كه اين برهان «صدّيقين» ناميده شود. زيرا از راه و طريق صدّيقين استدلال
شده است.» در اين ارتباط
حاج ملّا هادى سبزوارى مىگويد: «اينكه شما مىگوييد سزاوار است كه اين طريق، طريق صدّيقين باشد، مبتنى بر
آن است كه از موجود، حقيقت وجود را اراده كرده باشيد، حقيقت وجودى كه حقيقت بسيط
نورى است و داراى اطلاق و سعه و احاطه مىباشد، نه آنچه كه در مفاهيم مثل كلّيت،
استعمال مىشود.»[1]
2- إثبات قدرت واجب تعالى
دومين بحث از مباحث مطرح شده در اين تعليقه، قدرت واجب تعالى است. در
[1]اسفار، ج 6، سفر سوم، در علم إلهى، پاورقى ص 38 (حاشيه حاج
ملّا هادى سبزوارى).
اسم الکتاب : تعليقه بر الهيات شرح تجريد المؤلف : الخفري، محمد بن احمد الجزء : 1 صفحة : 29