اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 226
پس از اين، جرياناتى اتفاق افتاد كه جاى بيان جزئيات آن نيست تمام
آنچه مىتوانيم در اين باره بگوييم آن است كه: تمامى اين پيمانها در مقابل عظمت
نيرومندى نيروى مماليك، چيزى را نصيب متحدين نكرد و حال صليبيان در مقابل تمايل و
رغبت آباقا، وصف الحال شاعر است كه مىگويد: آمدى جانم به قربانت، ولى حالا چرا!
علىرغم اينكه مغولها و متحدشان لوئى سوم و همراهانشان از ارمنها،
گرجيان و روميان توانستند در سال 1281 از دره عاصى بالا روند و با سپاهى قوى در
مقابل حمص صفآرايى كنند، اما سرانجام شكست خوردند و نيروهاى مماليك به رهبرى
قلاوون به پيروزى رسيدند، بهطورىكه آباقا را مجبور كرد شامات را ترك كرده، به
سمت بغداد و سپس همدان روى كند. اين آخرين ديدار او با بلاد شام بود، چرا كه وى در
سال 1282 م درگذشت.
اينچنين بود كه قضا و قدر الهى بر هر پيشبينى و بر آورد ديگرى چيره
شد و نه مغولها توانستند به سواحل درياى مديترانه برسند و بلاد شام را از دست
صليبيان آزاد كنند، و نه پس از آن توانستند از اتحادشان با آنها استفاده كنند.
صليبيان نيز نتوانستند با اتحادشان با مغولها، از سرنوشت محتومى كه
به واسطه خليل بن قلاوون دچار آن شدند، نجات يابند.
اما تعجب و شگفتى انسان از كسانى كه از مغولها زخمها خوردند و رنجها
كشيدند، مخصوصا گرجيان، تمامى ندارد. اينها كسانى بودند كه سپاهيان چنگيز خان مغول
بر سرشان ريختند و مرتكب كشتار هولناكى شدند.
توضيح اينكه وقتى لشكر مغول بر تفليس مسلط شد، به طرف آنها حركت كرد
و با تمام قوا با آنها جنگيد. آنها كه تاب مقاومت نداشتند، تسليم گرديدند و در
نتيجه همگى قتلعام و بهطور وحشتناكى از صفحه روزگار محو
اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 226