اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 152
و آنها كه بر موضع باطل خود باقى ماندند، اطلاق مىكنند. با اين
پندار كه اقداماتى كه نزاريان انجام مىدادهاند، از قبيل ترورهاى مقرون به
فداكارىها و دليرىهاى بىحد مثال، همگى در اثر تخدير به حشيش بوده است، بهطورى
كه آنها ارادهشان را از دست مىدادهاند و غير هوشيارانه آنچه را كه مأمور به
انجام آن بودند، اجرا مىكردهاند.
اين از شگفتانگيزترين تهمتهايى است كه به آنها زده شده است. زيرا
مسلّم است كه استعمال حشيش، صفات عالى نفسانى انسان را از قبيل شجاعت، كرامت و
غيره، از بين مىبرد و كسى كه چنين موادى را استعمال مىكند، اسرارش را فاش
مىنمايد و مكنونات قلبىاش را براى همگان آشكار مىكند و اين برخلاف مقتضيات يك
فدايى و چريك موظف به مأموريتهاى سنگين است، بهطورىكه پس از شجاعت، هيچ صفتى به
اندازه رازدارى براى يك فدايى لازم نيست.
ريشه اين بهتان چيزى است كه جهانگرد معروف، ماركوپولو، در مورد آنچه
به پندار او بهشت شيخ الجبل[1] بوده، ذكر كرده است.
بهشتى كه خيالات او آن را به نحو اغراقآميزى همراه با تخيلات و خرافات، ساخته و
پرداخته است. ماركوپولو چنين مىگويد:
«حسن صباح در درههاى ميان دو كوه، باغى ساخت كه
بزرگترين باغى بود كه تا آن زمان ديده شده بود. باغى پر از درختان ميوه از هر
نوع. در آن، كاخها و گنبدها به دلكشترين صورتى كه مىتوان تجسم كرد، ساخته شده
بود همه زراندود و با رنگها و نقشهاى دلانگيز. در آن، آبراهههايى كه در آنها
شراب و شير و عسل و آب جريان داشت و عدهاى زن از زيباترين زنان جهان كه