اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 143
مهمترين حاميان نزار بود، استقرار يافت.
گروهى ديگر از نزاريان معتقدند كه حسن صباح به هنگام كشمكش بر سر
ولايت عهدى، در مصر بود و آنچه را در جريان بوده، بر نمىتابد و اعتقاد داشته كه
مستنصر بر وليعهد كردن احمد تحت فشار بوده وگرنه اين حق نزار است كه وليعهد شود،
نه حق احمد. اما چون مىبيند كه حق به حقدار نرسيد، درحالى كه مردم را به پيروى
از نزار فرا مىخواند، از مصر فرار مىكند. آنگاه گروهى از فدائيانش را مىفرستند
كه آنها يكى از فرزندان نزار را به قلعه الموت مىآورند.
قول ديگر اين است كه حسن صباح از مصر خارج نشد تا اينكه يكى از
فرزندان نزار را كه نامش در سلسله امامان نزارى «على» و لقبش «هادى» است، با خود خارج كرد و سپس او را مخفى نمود.
در اينجا توجه خوانندگان را به روايتى از يك اسماعيلى نزارى معاصر
يعنى دكتر عارف تامر كه يكى از پژوهشگران تاريخ اسماعيليه نزاريه است جلب مىكنم.
گرچه ما نمىتوانيم به هيچيك از رواياتى كه در اين موضوع وارد شده است اعتماد
كنيم و جزم به صحت آنها داشته باشيم، اما روايت اين اسماعيلى نزارى را كه منبع
مورد اعتمادش را براى ما ذكر نكرده تقديم خوانندگان مىكنيم. وى در صفحه 89 از
جلد چهارم كتابش موسوم به «تاريخ اسماعيليه» از قول حسن صباح نقل مىكند:
«بخت يار شد و من بهطور اتفاقى على ملقب به هادى
(فرزند نزار) را به همراه پدرش در منزل يكى از داعيانمان در شهر بلبيس[1] ملاقات كردم.
دست بيعت به او دادم و براى او طلب خير نمودم و گفتم: از آنجا كه اينك وقت مناسب
است تخت اسماعيلى نزارى الموت منتظر فردى از نسل امام نزار بن المستنصر