اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 274
جبال ديلم:
در مورد اين جبال، از قديم مطالبى در تاريخ گفته شده است كه اينجا
جاى سخن گفتن از آن نيست. اما گذشتن از اين مكان بدون توجه به وقايع اتفاقيهاى كه
همواره پژواك آن در گوش زمان طنينانداز است، ممكن نيست.
اينك من شعر شاعر قديمى را مىشنوم كه گفته است:
قد يعلم الديلم إذ نحارب
حين أتى فى جيشه ابن
عازب
بأنّ ظن المشركين كاذب
فكم قطعنا فى دجى
الغياهب
من جبل وعر و من سباسب
[1] اگر اين شاعر در حال
نبرد اين اشعار را سروده و در حال جنگ از اين كوهها عبور كرده است، ما در حال صلح
اين اشعار را بر زبان مىآوريم و در زمان عقد اخوت و پيمان برادرى، از اين كوهها
عبور مىكنيم. اگر شاعر اعلام مىكند كه گمان و پندار مشركان در مورد جبال ديلم
دروغ است، ما امروزه اعلام مىكنيم در اين مكان مؤمنانى وجود دارند كه گمانشان
دروغين نيست. البته ما هم مانند اين شاعر كوههاى ناهموار و بيابانهاى خشك و بىآب
و محصولى را در نور ديديم اما نه در شب تاريك، بلكه در روشنى روز و درخشش خورشيد و
بلنداى روز.
در انبوه كوههايى كه اطراف ما بود، به راه خود ادامه داديم و در
درهاى عميق، كه آنها را شكافته، در آن بر روى جويى كه آب از آن بالا در ميان
صخرهها به پايين جريان داشت و در دو طرف آن درختهايى كاشته شده بود و بالاى آن
مزارع سرسبز كوچك مستطيل شكلى وجود داشت، عبور كرديم.
[1]زمانى كه ما مىجنگيم، زمانى كه ابن عازب با سپاهش آمد،
ديلم مىداند كه گمان مشركان دروغ است. پس چقدر راه از قبيل كوه ناهموار و بيابان
بىآب و علف را كه در شب تاريك طى كرديم.
اسم الکتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي المؤلف : حسن امین الجزء : 1 صفحة : 274