و خداوندان طبايع ردى را كه تعلم از روى شره كنند بتهذيب اخلاق
فرمايد و بر معايب ايشان تنبيه دهد و بحسب استعداد تكميل نمايد و علمى كه سبب توسل
ايشان بود باغراض فاسده از ايشان بازدارد
و پليدان را بر چيزىكه بفهم ايشان نزديكتر بود و بر فايد مشتمل تر،
حث (ترغيب) كند و از تضييع عمر اجتناب فرمايد
و سائلان را اگر ملح باشند از الحاح زجر كند و احاديث التماس ايشان
در توقف دارد مگر كه صادق الحاجة باشد و ميان محتاج و طامع تميز كند و طامع را از
طمع باز دارد و بمطلوب نرساند. تا باشد كه سبب اصلاح او شود و محتاجان را عطا دهد
و با ايشان مواسات نمايد و در اسباب معاش مدد دهد. و مادام كه باخلال در امور نفس
و عيال مؤدى نبود بر ايشان ايثار كند، و ضعفا را دست گيرد و بر ايشان رحمت فرمايد،
و مظلومان را اعانت نمايد و در همه ابواب خير نيت راستى و پاكى كند و بخير مطلق كه
منبع خيرات و مفيض كرامات اوست تعالى و تقدس، تشبه نمايد
فصل هشتم در وصايائى كه منسوب است بافلاطون نافع در همه ابواب، و
ختم كتاب
چون از شرح مسائل حكمت عملى بروجهيكه در صدر كتاب ذكر آن تقديم يافته
بود فارغ شديم و در استيفاى ابواب آن و نقل سخن از اصحاب اين صناعت قدرى جهد مبذول
كرديم. خواستيم كه ختم كتاب بر فصلى باشد از سخن افلاطون كه عموم خلق را نافع بود.
و آن وصيتى است كه شاگرد