و آنچه بدان ماند و منفعت هر يكى بحسب منزلت او باشد و اللّه اعلم
بالصواب:
فصل نهم در حفظ صحت نفس كه آن بر محافظت فضايل مقصور بود
چون نفسى خير و فاضل باشد و بر نيل فضيلت و تحصيل سعادت متوفر و
باقناء علوم حقيقى و معارف يقينى مشعوف، واجب بود بر صاحبش اهتمام باموريكه مستدعى
محافظ اين شرايط و اقامت اين مراسم باشد و چنانكه قانون حفظ صحت بدن در طب
استعمال ملايم مزاج بود قانون حفظ صحت نفس ايثار معاشرت و مخالطت كسانى باشد كه در
خصال مذكور با او مشاكل و مشارك باشند چه هيچ چيز را تأثير در نفس زياده از تأثير
جليس و خليط نبود و همچنين احتراز از مؤانست و مجالست كسانيكه بدين مناقب متحلى
نباشند و على الخصوص از اختلاط اهل شر و نقص مانند گروهى كه بمسخرگى و مجون شهرت
يافته باشند يا همت باصابت قبايح شهوات و نيل فواحش لذات مصروف گردانيده چه تجنب
از اين طايفه حافظ صحت را مهمترين شرطى و واجبترين چيزى بود و همچنانكه از مخالطت
ايشان حذر واجب بود از اصغاى احاديث و حكايات و استماع اخبار و محاورات و روايت
اشعار و مزخرفات و حضور مجالس و محافل ايشان خاصه وقتى كه باستطابت (طلب خوشى) نفس
و ميل طبيعت مشوب خواهد بود حذر واجب بود چه از حضور يك مجمع يا از استماع يك چيز
نادر يا از روايت يك بيت در آن شيوه چندان وسخ و خبث بنفس تعلق گيرد كه تطهير از
آن جز بروزگار دراز و معالجات دشوار ميسر نگردد و بسيار بود كه امثال