(20) عفوك عن المسيىء افضل، و الاخذ
بالجميل اجمل. اولى النّاس بالعفو اقدرهم على العقوبة. ترجمه: عفو از بد كردار
فاضلتر، و كار با مجاملت نيكوتر. كسى كه بر عقوبت قادرتر بود بعفو اوليتر.
(21)
بلغ الحسن عليه السّلام انّ معاوية عليه اللّعنة و العذاب قال: ينبغى
ان يكون الهاشمىّ جوادا، و المخزومىّ تيّاها، و الزّبيرىّ شجاعا، و الاموىّ حليما
و الّا لم يتشبّهوا قومهم. فقال عليه السّلام:
ما احسن ما نظر لقومه، اراد ان يجود بنو هاشم باموالهم فيفتقروا، و
يزهو بنو مخزوم فيبغض و يشناء، و يحارب بنو الزّبير فيتفانوا، و يحلم بنو اميّة
فيحبّب و يسود[1]. ترجمه: بحسن عليه السلام رسيد كه معاويه (عليه اللعن) گفته است كه:
بايد كه هاشمى جوانمرد بود، و مخزومى متكبر، و زبيرى دلير، و اموى حليم و اگر نه
با قوم خود مشابهت نكرده باشند.
حسن عليه السلام گفت: چون نيكو نظرى[2] استكه خود قوم خود را كرده است، ميخواهد كه بنى هاشم را تحريص كند بر
جود تا درويش شوند، و بنى مخزوم را بر كبر تا ايشان را دشمن دارند، و بنى الزبير
را بر شجاعت تا كشته شوند و نيست گردند، و بنو اميه را بر حلم تا ايشان را بدوستى
گيرند و ايشان مهترى كنند.
[1]سخنى درباره بنى مخزوم و بنى عبد شمس
و قريش در نهج البلاغه (3: 178) هست.