اسم الکتاب : قواعد فقهيه المؤلف : بجنوردى، سيد محمد الجزء : 1 صفحة : 374
اخذ بالساق»[1]و موثقۀ ابن بكير در كافى مذكور است: «عن ابى عبد اللّه (ع) ... و قضى ان
على الرجل الصداق، و ان بيده الجماع و الطلاق و تلك السنة». لكن با توجه به اينكه ادامۀ زوجيت از براى زوجه حرجى
است، در صورتى كه يگانه راه رهايى وى از مشقت و حرج، طلاق باشد؛ به مقتضاى
قاعدۀ لا حرج انحصار امر طلاق به يد زوج مرفوع است و منفى مىشود و حاكم شرع
ابتدائا زوج را اجبار به طلاق مىكند و چنانچه نپذيرد حاكم شرع براى جلوگيرى از
حرج و مشقت خود ايقاع طلاق مىكند.[2]بنابراين با
استناد به قاعدۀ لا حرج، شرطيت انحصار امر طلاق در دست زوج ساقط مىشود. مضافا صحيحۀ ابى بصير بر اين معنى
دلالت دارد.
قال: سمعت ابا جعفر (ع) يقول: من كانت عنده امرأة فلم يكسها ما يوارى
عورتها و يطعمها ما يقيم صلبها كان حقا على الامام ان يفرق بينهما.[3]
2. استيجار اعيان مستأجره، اعم از واحد مسكونى يا تجارى يا آموزشى و غير
[1] مستدرك، كتاب الطلاق، باب 25، از ابوابمقدمات الطلاق؛ الجامع الصغير، جلد 2، ص 75؛ سننالدارقطنى، جلد 4، ص 37- 38.
[2] با الهام از قاعدۀ لا حرج مادۀ 1130 قانون مدنى اصلاح و در 8/ 6/ 1361 به شرح زير بهتصويب نهايى «مجلسشوراى اسلامى» رسيد. در مورد زير زن مىتواند به حاكمشرع مراجعه و تقاضاى طلاق كند؛ در صورتى كه براى محكمه ثابت شود كه دوام زوجيتموجب عسر و حرج است مىتواند براى جلوگيرى از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق كندو در صورت ميسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده مىشود.
[3] وسائل الشيعة، الباب الاول من ابواب النفقه، حديث 1،2، 3، 4، 5،6، 12 و 13. از همين باب كه در مجموع استفاده مىشوددر موارد عسر و حرج زوجه حاكم شرع مىتواند زوج را اجبار به طلاق كند و الا خودايقاع طلاق كند.
اسم الکتاب : قواعد فقهيه المؤلف : بجنوردى، سيد محمد الجزء : 1 صفحة : 374