مدبران امور در برازخ علوى
كه وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً 1 اشاره باحوال ايشانست،
هفت سيارهاند كه در دوازده برج سير ميكنند و مجموع هفت و دوازده نوزده بود، و
مباشران امور در برازخ سفلى هم نوزدهاند. هفت مبدأ قواى نباتى است: سه اصول و
چهار فروع؛ و دوازده مبدأ قواى حيوانى: ده مبدأ احساس كه از آن جمله پنج ظاهر است
و پنج باطن، و دو مبدأ تحريك كه يكى قوت جاذبه است و يكى قوت دافعه و مجموع نوزده
باشد. پس مردم مادام كه در سجن دنيا محبوس است اسير تأثير آن نوزده كار كن علوى و
نوزده كار كن سفلىاند، و اگر ازين منزل بگذرد «لا محاله كما تعيشون تموتون و كما
تموتون تبعثون» 2.
پس چون از سجن بسجين رسد
او را مالك جهنم باين نوزده زبانيه كه از آثار تعلق يكى از آن دو نوزده چنانكه
گفته شد باو پيوسته باشد معذب دارند، عَلَيْها تِسْعَةَ
عَشَرَ 3، مگر كه بر صراط مستقيم كه،
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ
فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ 4 بگذرد تا بنور