اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 601
محيط به انوار عرضيّه و
طوليّه نزوليّه و عروجيّه، به نظر ثبوت و تحقيق ازلى و ابدى، غير حادث و غير آفل
در آرد، و اسقاط اضافات وجود به ماهيّات سرابيّه كند و ماهيّات را در وجود حقيقى
كم بيند، چون سايه كه در آفتاب كم شود، بلكه چون ظلمت در آفتاب لراقمه:
و ما عالم الامكان الّا كدجية
و انت بها الضّوء الّذى هو ساطع
فاذ طلعت شمس الحقيقة ذا انمحى
بلى، ليس يبقى الليل و الصّبح صادع
و وجودات را، مفصوله
نبيند و عدم تخلّل غير حقيقت وجود را به نظر آرد كه تعدّد هر حقيقت، به تخلّل، غير
آن است و غير بود، «نابود» است، و نيكو گفته است، صاحب «سلسلة الذّهب»:
لا نهنگى است، كائناتآشام
عرش تا فرش، در كشيده به كام
هركجا كرده آن نهنگ، آهنگ
از «من» و «ما»، نه بوى مانده، نه رنگ
چه مركب، در اين فضا، چه بسيط
هست حكم «فنا»، به جمله محيط
مراد از «كائنات» و
«اجزايش»، حيثيّت تعيّن است، و به لسان حكما: شيئيّت ماهيّتى كه مخالف شيئيّت
وجودى است كه آن حيثيّت «لا تأبى عن الوجود و العدم» است، و اين حيثيّت، تأبى عن
العدم. پس، تشبيه ديگر كند و گويد:
هست پرگارِ كارگاهِ قدم
گردِ اعيان، كشيده خطّ عدم
نقطه ز اين دواير پركار
نيست بيرون، ز دور اين پرگار
يعنى: پرگار «لا»، به دور
اعيان ثابته خطّ بطلان كشيده: «الا كلّ شىء ما خلا اللّه باطل» و مراد از دواير
پركار- به ضمّ پاى فارسى- كرات افلاك و فلكيّات است، و نيز تشبيه ديگر:
بلكه مقراض، قهرمانِ حقّ است
قاطعِ وصلِ «كلّ ما خلق» است
هر كه سر مىزند، ز جيبِ بقا
مىبرد بر قدش، قباىِ فنا
مراد به «كلّ ما خلق»
ماهيّات امكانيّه است كه بايد اضافه «وجود» به آنها قطع شود كه: «التّوحيد اسقاط
الاضافات»، تشبيهات ديگر:
هندوى نفس راست، غل دو شاخ
تنگ كرده بر آن، جهان فراخ
كس كشانش، دو شاخه در گردن
مىبرد تا به خدمت ذو المن
اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 601