اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 579
بعضى در عالم «ملك» است، و
از بعضى در «ملكوت»، و از بعضى، در همه عوالم، چنانكه در حق ائمه عليه السّلام
مأثور است كه: «قبوركم فى القبور»، با لاهوتيّتشان در «لاهوت» اند، و با
جبروتيّتشان در «جبروت» اند و با ملكوتيّتشان در «ملكوت» و با بدن طبيعى در
«ناسوت»، بلكه كليّتى دارند كه فرمودهاند: «قبورنا قلوب شيعتنا و موالينا».[1]
پس، انسان مقسّم اقسامى
است و كاملش، همه را داراست، آدم «ملكى»- كه طبيعى باشد- و آدم «ملكوتى اسفل»- كه
مثالى باشد- و آدم «ملكوتى اعلى»- كه نفس كلّى دارد- و آدم «جبروتى»- كه عقل كلّى
دارد- و آدم «لاهوتى»- كه در علم عنائى ذات اقدس است- و [بر اين اساس،] پس حكمت
زيارات و قرابين معلوم شد، و اينكه: امور جزافيّه نيست و بر حكمتهاى عظيمه مبتنى
است و اين كه زائرين، انحصار در فرقه دون فرقه ندارند، بلكه ارواح صدّيقين و
ملائكه مقرّبين جميعا زائرند.
و چون دارائى همه مقامات
را دانستى در حقّ ايشان، پس آنچه مىشنوى در حق ايشان، از حدوث و قدم زمانى و جنبه
«امر» و «خلق»، رفتار و بقا، همه را مذعن باش و الله ولىّ الفضل و الهداية.
مسألة: قسم سيّم از
طهارت، تيمّم بود
و آن، بدل از غسل مىشود و
بدل از وضو مىشود و شرط تيمّم، مطلقا يافت نشدن آب است، يا خوف استعمال آن، به
سبب وجود مرضى، يا مظنّه ضررى. و در صورت فقدان آب، بايد تفقّد شود در جهات اربع،
هر يك به قدر مسافت رهائى يك تير، يا دو تير.
و تيمّم جايز است به «خاك»
و «ريگ» و «سنگ» و «كلوخ» و «زمين نمكين» كه همه ارض است، و داخل است در «صعيد» ى
كه خداى تعالى فرموده: «فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً
طَيِّباً».[2] و هم چنين، «غبار» يال اسب و «نمد» و
«جامه»، اگر دست به مذكورات نرسد و جايز نيست به معدن و خاكستر و آجر و سوفار و
ممزوج.