اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 499
چون سفر از «حق» به سوى
«خلق» كرد تكوينا و سفر از «خلق» به سوى «حق» كرد تكليفا «بقاء باللّه بعد الفناء»
و «صحو بعد المحو» يافته، مأمور شد، به سفر از «حق به حق به سوى خلق»، از جهت
تكميل و ارشاد خلق.
پس «وحدت» در «كثرت» و
«خلوت» در «انجمن» داشت و پشت سر و پيش رو، همه را مىديد، چنانكه «معرفت»، تذكّر
عهد اوّل و به ياد آوردن روح است، بعد از قرين شدن به عالم طبيعت سابقه ازل را، و
در آن حضرت، به نحو أتمّ بود و از جهت كليّت او، در ديگران، به وراثت و تبعيّت
اوست. اين به حسب قبل و بعد در سلسله طوليّه نزوليّه و صعوديّه.
نكته ديگر به حسب «ماضى» و «مستقبل» سلسله عرضيّه آن است كه كسى، نورى شده
است، به عنايت خدا و ليكن: «نوره يسعى بين يديه لا وراء ظهره». پس، پشت سر را
نمىبيند. چه، نور وراى ظهر را ندارد و به نور، اشياء ديده مىشوند، چنانكه نور
خورشيد، يا خلفاى او، با نور بصر مجتمع مىشوند، و چيزى ديده مىشود.
و آن جناب صلّى اللّه عليه و آله، نورش چنانكه «مستقبل» را گرفته كه
اولياء امّت مرحومه، اهل وراثت اويند، و دولت حقّه او بىزوال است، چنانكه در بيان
خاتميّت او بيايد، همچنين، نور او از «ماضى» هم تجافى نكرده كه فرمود: «كنت نبيّا
و آدم بين الماء و الطّين»[1]، و فرمود: «لم يزل الله ينقلنى من الاصلاب الشّامخة الى الارحام
المطهّرة»[2] و مىشود كه به علاوه حفظ ظاهر در
اصلاب و ارحام، «عقول»، «فواتح» و «خواتم» و «نفوس قدسيّه» اراده شود: مثنوى
نور او، از يُمن و يُسر و تحت و فوق
بر سر و بر گردنم، افكند طوق
[3] بلكه على عليه السّلام كه حسنهاى است از حسنات سيّد المرسلين صلّى
اللّه عليه و آله، از حيطت و كليّت
[1] - «بحار الانوار»، ج16/ 402 و ج 18/ 278 و ج 68/ 27 و ج 101/ 155.
[2] - نظير روايت، «بحارالانوار»، ج 77/ 301.
[3] - «مثنوى»، دفتر 1/3- رمضانى- ج 1/ 4- جعفرى- (نيكلسون ندارد).
اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 499