اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 438
متحمّر و متجمّر و متشعّل
و متنوّر به نور بىحدّ عدّى و مدّى شود. و امّا نور بىحدّ عدّى و مدّى و شدّى،
نور اقهر ابهر «نور الانوار» است- جلّ جلاله-
و چون تفاوت مارّين بر
صراط، به تفاوت نور يقين و آيين معارف و دين است، مرور بعضى، چون «طرف العين» و
چون وقوع شعاع از نيّر، و انبساطش بر بساط ارض است دفعة، و چون «برق لامع» و از
بعضى «مرّ السّحاب»، و از بعضى چون دويدن اسب، و از بعضى چون «مشى» متفاوت به
مراتب، و از بعضى افتان و خيزان، و از بعضى گاه با استقامت و گاه با قهقرى، تا به
هوى در تحت الثرى. و از حسن منقول است كه:
صراط، سه هزار سال راه
است، هزارى «صعود»، و هزارى «استواء» و هزارى «هبوط».
و حمل شده است، به حسب
باطن بر «سير الى الحق» و «سير فى الحق» و «سير من الحق»، با حفظ ظاهرش.
اعجوبة: چون حفظ «صورت» كردى به وضع هر شىء در موضع خود و عادل شدى، پس به
«معنى» بيا و ببين، اعجب عجايب كه[1] مسافر نفس است و هم چنين، طريق و دو جادّه- كه «عقل نظرى» و «عقل
علمى» اند- و حدود خطوات و منازل و مقامات و مراكب و اقدام و انوار و ظلام و [همه
و همه]، «خود» در «خود» سير مىكند.
و ارسطو گويد: انسان عقلى،
سرش در جاى پاى وى، و پايش در جاى سر وى است. و نيز گويد: نفس چون كرهاى است،
متحرّك بر مركز عقل و گذشت حديثى كه: «النّفس الانسانيّة هى الصّراط المستقيم»[2]، و فى الزّيارة المأثورة، عن الائمّة
الهادين فيهم عليه السّلام: «و انتم السّبيل الاعظم و الصّراط الاقوم»[3]، و قياس كن، آنچه را نگفتيم از اسرار،
بر آنچه گفتيم، تا ببينى كه اعجب از تو نيست، و وجودت از سر تا بن، كرامات است.