responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى    الجزء : 1  صفحة : 312

مثل منفذى است، از بطن اول به سيّم.

و در اين تجاويف، روح بخاريى است، شبيه به جوهر آسمان است‌ [1] كه معتدل ميانه اطراف، مانند خالى از اطراف است. چه، در «قلب» حرارتش اشدّ بود كه «قلب» در نزد بسيارى از حكماء طبيعى، احرأ [2] اجزاء بدن است، چه متكوّن آن است و به توسّط شرايين، چون به دماغ رفت- كه بارد است- «اعتدال» يافت و محال قواى دماغيه، بلكه مظهر شد.

پس، مقدّم بطن اوّل، جاى «حسّ مشترك» است، و مؤخّر آن، جاى «خيال»، و مقدّم بطن، وسط جاى «متصرّفه» است، و مؤخّر آن، سرير «وهم» است و آن موضع، اخصّ به آن است، ليكن كلّ دماغ، آلت تصرّف آن است، چه رياست بر همه مدارك باطنه جزئيّه دارد، و مقدّم بطن اخير جاى «حافظه» است، و در مؤخّر اين بطن، عنايت حكيم تعالى، قوّت مدركه نگذارده، زيرا كه از حواسّ ظاهره، پاسبانى آنجا نيست و مصادمات كثيره، موجب اختلال مى‌شد.

پس، نظر كن به حكمت! و عنايت حكيم- تعالى شأنه- كه تخت «بنطاسيا» را مقدّم زده، تا به جاسوسان و اقاليم صور پنج‌گانه، قريب باشد، تا رساندن اخبار به آن وزير، آسان باشد. و خزانه آن را قريب به آن قرار داده كه خزانه بايد پشت سرش باشد. و متخيّله را در وسط، جا داده، زيرا كه دانستى كه «تركيب» و «تفصيل» در صور و معانى دارد. پس، بايد در ميانه دو لوح باشد كه در هر دو، دست‌اندازى داشته باشد، و سرير وهم را در مؤخّر وسط جا داده، چه معانى جزئيّه كه مدركات آن است، مضاف به صورند، سهل المأخذ باشند، و خزانه‌اش را- كه حافظه است- در مقدّم بطن اخير قرار داده، تا قريب به آن باشد و به طريقه «مجالى» و «مظاهر» بودن قوا بگو، تا آينه‌بندى به نظام باشد. چه، «تجاويف» آيينه خانه‌اى است؛ بعضى آيينه معانى جزئيّه و بعضى آينه صور و بعضى آينه عمل. فسبحانه- جلّت حكمته و جمت قدرته-


[1] - «است» زياده بهنظر مى‌رسد.
[2] - يعنى: گرمترينقسمت.
اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى    الجزء : 1  صفحة : 312
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست