اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 149
الوجود»- تعالى شأنه- علم
به آن جواهر و صور آنها جميعا دارد، به حضور ذوات و وجودات آنها، به صورى غير
آنها، و به اين طريق، علم دارد وجود را على ما هو عليه:
«لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ».[1]
اين است تحقيق محقّق طوسى
و حكيم قدّوسى، در باب علم حضورى حق تعالى، با اندك تصرّفى.
و بعضى گمان كردهاند كه:
مخالفتى هست ميانه مذهب شيخ اشراقى و مذهب محقّق طوسى- قدّس سرّه- در علم، به اين
كه: شيخ، علم حق را به كلّ ما سوى، حضورى مىداند و محقّق [فقط] در جواهر عقليّه و
نفسيّه حضورى مىداند و در اجسام و جسمانيّات حصولى مىداند كه صور اينها در آن
مبادى و دفاتر علم حق است، مثل طريقه ثاليس ملطى.
و راقم گويد: مخالفتى نيست
و شايد از بعضى عبارات او، اين توهّم را كردهاند، مثل آنكه: در معلول، اوّل قاعده
را جارى كرده، و اين بر سبيل تمثيل است، و مثل آنكه «معلولات ذاتيّه»، در كلامش
حمل شده بر «معلولات قريبه»، يعنى: جواهر عقليّه، و نه چنين است، بلكه توصيف به
«ذاتيّه» از باب توصيف به صفت مخصّصه نيست، چه اشارت است به آنكه جميع، معاليل
اويند بالذّات.
چه، با نظر شامخى، وسايط
مرتفعاند كه: «التّوحيد اسقاط الاضافات». و به نظر، توسيط مراتب وجود، پس وسايط،
همه از اويند [و] «وجود» و «كمالات»، وجود [خود] را، از «او» مىگيرند، مانند:
صانعى كه آلات صنع و مادّه صنع را، خود ايجاد كند و حاجت به غير نداشته باشد.
يا مىگوئيم: مراد به
معلولات ذاتيّه، «وجودات» اند كه مجعول بالذّات وجود است و ماهيّت، مجعول بالعرض
است، چنانكه در «شرح اشارات» و كتاب «مصارع المصارع» تصريح به جعل وجود كرده.
و اينكه گفته است كه:
«جواهر عقليّه تعقّل مىكنند، چيزهائى را كه معاليل آنها نيستند به حصول صور
آنها»، براى آن است كه آنها منتقشاند به صور، و آنها خود و