اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 147
اشراقيّه نور اقهر واجبى،
با قهر و تسلّط مطلق منشأ علم حضورى نباشد؟ و نفس ناطقه را نيز اگر تسلّط بر
خارجيّات بودى، به صور آنها، در علم به آنها نيازمند نبودى، چنانكه در علم به قواى
خود. و لهذا، حال در استعلام آنها، احضار صور آنها كردى.
و امّا «نور الانوار» و
«واحد قهّار»، چون به هر شىء «محيط» و بر هر چيز «شهيد» است، در انكشاف اشياء،
حاجت به صور منتزعه از آنها يا صور منبعثه از ذات اقدس به ازاى آنها كه- مشائيّه
گويند- ندارد.
و آنچه سابق ذكر كرديم، در
ارجاع كلّ صفات كمال، از «حيات» و «علم» و «قدرت» و «ارادت» و غيرها به حقيقت وجود
و اينكه در هر موجودى، به حسب وجود سارى است: «ان قويّا فقويّا و ان ضعيفا
فضعيفا»، ادلّ دليلى است بر اينكه حقيقت وجود، «علم» است، از وجود درّه بيضاى عقل،
تا وجود ذرّه هباى هيولى.
و سلطان المتكلّمين خواجه
نصير طوسى- قدّس سرّه- در «شرح اشارات»، بعد از نقض طريقه شيخ رئيس و اختيار علم
حضورى گويد، به اين مضمون كه:
چنانكه عقل حاجت ندارد، در
ادراك ذاتش به سوى صورتى از حقيقت ذاتش، همچنين حاجت ندارد در ادراكش مر آن
چيزهائى را كه صادر مىشوند از ذاتش، به سوى صورتى غير از همان صورت صادره.
و عبرت بگير از نفست كه تو
تعقّل مىكنى چيزى را، به صورتى كه تصوير مىكنى آن را و آن صادر است از تو، نه به
انفراد تو، بلكه به مشاركت غير، و با وجود اين، تعقّل مىكنى آن را بذاتها و
بالحضور، زيرا كه محال است تضاعف صور الى غير النّهايه. پس، هرگاه حال تو نسبت به
معلولاتى كه از تو صادر مىشوند به مشاركت، غير چنين باشد كه معلول حضورى تو
باشند، پس، چه خواهد بود حدس و گمان تو، در حق «عليم قدير» نسبت به چيزهائى كه
صادر مىشوند از او، بدون مدخليّت غير او.
و نيست از شرط هر چيز كه
تعقّل مىشود، اينكه: مدرك محلّ آن صورت معقوله باشد، زيرا كه تعقّل مىكنى ذات
خود را، با آنكه محلّ نيستى براى ذات خود، بلكه محليّت تو، براى صورت معقوله، از
شرايط حصول است براى تو، پس اگر حاصل شود از جهت ديگر، غير حلول- مثل معلوليّت يا
اتّحاد- هرآينه، معقول و مدرك خواهد
اسم الکتاب : أسرار الحكم المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 147