مشخصه مالكيت در اين دوره غالبا وضع يد و اعمال استيلا به صورت
تصرفات فيزيكى بوده است. انسانها در اين دوره با وسايل ابتدايى به شكار حيوانات و
جمعآورى ميوهها و محصولات موجود در طبيعت مىپرداختند و در حد بسيار نازل از
مواد حاصل از كشت و زرع بهره مىبردند و چون مجموعه اين اعمال در اغلب موارد با
دست صورت مىگرفت، در سير تاريخى تسلط بشر بر اشيا، اين گونه تصرفات تحت عنوان
«يد» و بررسى فقهى و حقوقى آن به صورت «قاعده يد» شهرت يافته است. مرحله دوم: پس از گذشت قرنها و پيچيده شدن روابط اجتماعى كه در اكثر
موارد تحت تأثير مستقيم انبيا صورت گرفت، نوع رابطه افراد با اشيا و نيز كيفيت اين
تعلقات پيچيدهتر شد. به تدريج با پيدايش گروهها و اجتماعات انسانى، لزوم ذخيرهسازى
اشيا و كالاها بيش از پيش احساس شد و انسانها اموال خود را براى تأمين احتياجات
آتى در اماكن خاصى انبار كردند و رابطه ساده فيزيكى بين اشيا و انسانها و تصرفات
عينى و خارجى جاى خود را به نوعى رابطه جديد داد كه در واقع آن را مىتوان «مرحله
ميانى در سير تاريخ مالكيت» به شمار آورد. در اين مرحله هنوز كليه مظاهر تصرفات ساده فيزيكى از بين نرفته، اما
كيفيت تازهاى از اعمال سلطه بر اشيا ظاهر شده بود. مىتوان گفت در اين دوره،
مظاهر مالكيت مخلوطى است از مناسبات ساده و فيزيكى سابق و مفهوم اعتبارى مالكيت كه
در مرحله سوم مورد اشاره قرار خواهد گرفت. مرحله سوم: در اين مرحله كه دوره تمدن امروزى نيز جزئى از آن است،
مناسبات بين شخص و شىء بيشتر اعتبارى شده است. در اين دوره با توسعه فعاليتهاى
اجتماعى و اقتصادى، چون اعمال سلطه مستقيم و واقعى بر همه اشياى حاصل از كار و
فعاليت شخصى و دسته جمعى و نيز مورد نياز زندگى فردى و اجتماعى ممكن نبوده، بر
اساس يك سلسله قراردادهاى اجتماعى و تأسيسات حقوقى و فقهى، مالكيت و روشهاى اعمال
آن، شكل و كيفيت اعتبارى و قراردادى به خود گرفته است. پس اگر در مرحله اول، به طور مثال، وجود يك تبر در دست يك فرد مبين
تعلق آن شىء به شخص مذكور بود، در مرحله سوم وجود سند مالكيت يك خانه يا اتومبيل
يا بنچاق آن در دست شخص، نشان از تعلق خانه يا اتومبيل به وى دارد. همانطور كه
ملاحظه مىشود به تناسب توسعه قدرت و سلطه انسانها بر اشيا، چون هر روز تعداد