اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 65
آنچه اكثر قريب بهاتّفاق
مفسّران پذيرفتهاند، اين است كه در اين آيه، سخن از جانشينى انسان (آدم و اولاد
او) از خداوند است.[1] علّامه طباطبايى فرزندان
آدم را با وى در اين خلافت شريك دانسته و در تأييد اين نظريّه، به آيات 69 اعراف/
7، 14 يونس/ 10 و 62 نمل/ 27 استناد كرده است.[2] جمعى برآنند كه مقام جانشينى خدا، با كفر، گناه و ... سازگار نيست و
آن را مختص به آدم، انبيا و جانشينان پيامبران دانستهاند.[3] به گفته زمخشرى، آلوسى و بيضاوى، مقصود از جانشينى آدم، اين است كه
او و همه پيامبران، جانشين خدا در زميناند.[4] علّامه طباطبايى مىگويد: خلافت در اين آيه به معناى
جانشينى خدا است.[5] ملاصدرا در توجيه شايستگى آدم براى
خلافت خدا مىگويد: برخى دليل آن را پذيرش تكليف از جانب آدم يا فرمانبرى وى (با
وجود موانعى چون شهوت و غضب) و يا جامعيّت او بر صفات فرشتگان و حيوان ذكر
كردهاند؛ ولى محكمترين رأىاين است كه چون جامع همه مظاهر اسمائيه است، به خلافت
رسيد.[6] فرشتگان و آفرينش آدم آنگاه كه خداوند از خلافت
موجودى در زمين خبر داد، فرشتگان پرسيدند: آيا كسى را در زمين جانشين مىكنى كه در
آن فساد و خونريزى كند؟ «قَالوا أَتجعَلُ فِيها مَن
يُفسِدُ فِيها و يَسفِكُ الدّمَاءَ». (بقره/ 2، 30) بيشتر مفسّران،
پرسش فرشتگان را براى كشف حقيقت و حكمت آفرينش آدم دانستهاند، نه اعتراض به
خداوند و طعن بر بنىآدم؛ زيرا مقام فرشتگان برتر از آن است كه چنين كنند؛[7] البتّه برخى پرسش مذكور را از باب
اعتراض و طعن و آن را از سوى فرشتگان زمينى، جن و شياطين دانستهاند؛ زيرا تاريكى[1]. جامع البيان، مج1، ج 1، ص 288 [2]. الميزان، ج 1، ص116 [3]. الكشاف، ج 1، ص124؛ روان جاويد، ج 1، ص 53 [4]. الكشاف، ج 1، ص124؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 81. روحالمعانى، مج 1، ج 1، ص 351 [5]. الميزان، ج 1، ص116 [6]. تفسيرصدرالمتألهين، ج 2، ص 300 [7]. بيضاوى، ج 1، ص 82
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 65