اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 421
دهند؛[1] با اين توجيه كه او تنهايى را دوست
مىداشت و فقط براى گريز از اعرابى شدن كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بد
شمرده بود، به مدينه رفت و آمد داشت.[2] آلوسى با ذكر اين نكته كه ابوذر در مواجهه با معاويه، به ظاهر آيه
تمسّك و تصوّر كرده كه بايد تمام مال زايد بر نياز را انفاق كرد، مىنويسد: اين
سخن، مورد اعتراض فراوان، واقع و برضدّ ابوذر به آيه ارث استدلال شد و به ناچار،
وى عزلت گزيد و در مشاوره با عثمان، به ربذه راهنمايى شد و تا آخر عمر در آنجا
ماند.[3] ناسازگارى اين ديدگاه كه
در پى اختيارى نشان دادن رفتن به ربذه است، با آنچه در تاريخ آمده كه هرگونه
آزادى و اختيار را نفى مىكند، عدّهاى را به نقد عمل ابوذر و توجيه عمل عثمان
كشانده است. قاضى عبدالجبّار، در ابتدا، رفتن ابوذر به ربذه را به درخواست
خودشدانسته؛ سپس به توجيه عمل عثمان مىپردازد كه سخن تند و كلام خشن ابوذر موجب
شد تا همه اصحاب رسولخدا به اخراج وى نظر دهند كه هم به صلاح خود او و هم به
مصلحت اصحاب و دين بود؛[4]
ولى عدّهاى ديگر، به استناد دادههاى تاريخى،[5] رفتن ابوذر به آنجا را جبرى و طبق تصميم عثمان دانستهاند و
معتقدند: برخلاف خواست او كه مايل بود به مكّه، بصره، يا شام برود، به ربذه
فرستاده شد و بدين طريق، عمل خشمآلود عثمان با صحابى بزرگ پيامبر صلى الله عليه و
آله را به نقد مىكشند.[6] پارسايى ابوذر موجب شد كه
پيامبر وى را به حضرت عيسى تشبيه كند.[7] او در زندگى[1]. الكامل، ج 3، ص115 [2]. تاريخ طبرى، ج 2،ص 616 [3]. روحالمعانى، مج6، ج 10، ص 127 [4]. المغنى، ج 2، ص 55 [5]. الطبقات، ج 4، ص173؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 172 [6]. مروجالذهب، ج 2،ص 376- 377؛ الشافى، ج 4، ص 293- 294 [7]. المعجمالكبير، ج2، ص 149؛ الاستيعاب، ج 4، ص 218
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 421