اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 407
موجود در منابع روايى و
تاريخى ابهام دارد؛ به گونهاى كه دو تن بودن آنان را مشكل ساخته است. واقدى
درباره ثابت بندحداح مىنويسد: وى در جنگ احد پس از انتشار شايعه كشته شدن پيامبر
و مشاهده پراكندگى اصحاب، انصار را نزد خود خواند و فرياد زد كه من ثابت بندحداحه
هستم. اگر محمد كشته شد، خداوند زندهاى است كه هرگز نمىميرد. در دفاع از دين خود
كارزار كنيد كه خداوند يار و پشتيبان شما است؛ سپس با گروهى از انصار كه دعوتش را
پاسخ گفتند، به سپاه مشركان حمله كرد و بر اثر نيزهاى كه خالدبنوليد به او زد،
به شهادت رسيد. در اين نقل، ثابتبندحداح
با همراهانش واپسين كشتگان از مسلمانان در جنگ احد به شمار رفتهاند؛[1] ولى بنابه نقلى كه ابنحجر آن را
درستتر دانسته، وى در اين جنگ مجروح شد؛ سپس بهبود يافت؛ آنگاه در سال ششم هجرى
پس از بازگشت پيامبر از حديبيه درگذشت.[2] در كتابهاى حديثى اهلسنّت، ماجراى حاضر شدن پيامبر بر جنازه
ابودحداح و نماز گزاردن حضرت بر جنازه وى، به تفصيل گزارش شده و در ذيل آن، جمله
معروفى از پيامبر در حقّ وى نقل شده كه به قضيه بخشيدن درخت خرما به پيامبر اشاره
دارد؛ در حالىكه اين بخشش، در رواياتِ اسباب نزول، به ابودحداح نسبت داده شده
است. حضرت فرمود: «كَمْ مِنْ عَذْقٍ مُعَلّق لابىالدّحداح فِىالْجَنة چه بسيار شاخههاى آويزان درخت خرما كه در بهشت از آنِ ابودحداح
است».[3] چون از وى فرزندى باقى
نماند، پيامبر صلى الله عليه و آله ميراثش را به پسر خواهرش داد.[4] بعيد نيست همانگونه كه از ذيل عبارت
استيعاب مىتوان استظهار كرد،[5] ابودحداح در همه موارد، همان ثابتبن دحداح است كه در زمان حيات
پيامبر از دنيا رفت.[6][1]. المغازى، ج 1، ص281 [2]. الاصابه، ج 1، ص305؛ الاستيعاب، ج 1، ص 278؛ المنتظم، ج 2، ص 275 [3]. صحيح مسلم، ج 3، ص375؛ سنن ابى داود، ج 2، ص 414؛ سنن النسائى، ج 4، ص 88 [4]. الاستيعاب، ج 4، ص210 [5]. الاستيعاب، ج 4، ص210 [6]. الاصابه، ج 7، ص101- 102
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 407