اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 339
بنابه روايتى ديگر از او،
به خانه خارجةبنزيد بنابىزهير وارد شد و با دختر او ازدواج كرد و تا زمان رحلت
پيامبر صلى الله عليه و آله در همان ديار، يعنى سُنح (محلى در يك ميلى مدينه)[1] نزد بنىالحارث بنخزرج زيست.[2] او، همچنين خانهاى در كوچهبقيع،
روبه روى خانه عثمان و خانه ديگرى نزديك مسجد برگزيد.[3] همسرش، اسماء بنت عميس در اين خانه زندگى مىكرد.[4] در ماجراى مؤاخات، رسول خدا ميان او و
عمر، عقد برادرى بست و بر اساس نقلى، درباره آنان گفت: اين دو سروران كهنسالان
بهشت (جز پيامبران و رسولان) هستند.[5] اين سخن، در مآخذ شيعى از حيث سند و دلالت نقد شده و آن را كوششى از
طرف بنىاميّه در تقابل با سخن رسولخدا درباره حسن و حسين عليهما السلام كه آن دو
را سرور جوانان اهل بهشت خوانده دانستهاند.[6] حضور ابوبكر، پس از اين،
در جنگها گزارش شده[7]
امّا در هيچيك از آنها، شگفتىآفرينى و شجاعت خاصّى از او ديده نمىشود. در غزوه
بدر، جز مشاوره پيامبر صلى الله عليه و آله با مسلمانان و از جمله او، و نيز ساختن
سجدهگاهى براى حضرت نقل ديگرى وجود ندارد. پس از جنگ، او درمشاوره پيامبر صلى
الله عليه و آله با تنى چند درباره اسيران، با طرح خويشاوندى آنان با مسلمانان،
اخذ فديه و آزادى را پيشنهاد كرد.[8] به نقل واقدى، اسيران مشرك او را به وساطت گرفتند و وى به بخشودن
آنان اصرار كرد؛ هر چند عمر بر خلاف او، به كشتن آنان نظر داشت.[9] در اين جنگ، داستانهايى افسانهگونه
نيز درباره ابوبكر نقل[1]. معجمالبلدان، ج3، ص 265 [2]. الطبقات، ج 3، ص130؛ السيرة النبويه، ج 2، ص 493 [3]. تاريخ المدينه، ج1، ص 242 [4]. تاريخ يعقوبى ج 2،ص 127 [5]. الطبقات، ج 3، ص130 [6]. الاحتجاج، ج 2، ص478؛ عيون اخبارالرضا عليه السلام، ج 2، ص 442؛ بحارالانوار، ج 50، ص 80- 81 [7]. الطبقات، ج 3، ص131 [8]. همان، ص 46 [9]. المغازى، ج 1، ص107- 110
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 339