اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 594
احقاف على معمورى احقاف: صحراى ناهموار با
تپّههاى شنى، سرزمين قوم عاد واژه احقاف از ريشه «حقف»
به معناى برآمدگى و انحنا است[1] كه تپّههاى منحنى شن،[2] خميدگى پشت شتر و ديگر حيوانات[3] و خميدگى هلال ماه،[4] از كاربردهاى مشهور آن به شمار مىرود. احقاف در نقش صيغه جمع، به
مجموعه تپّههاى شنى در بيابانهاى كويرى اطلاق شده، براى ديگر گونههاى برآمدگى
زمين به كار نمىرود؛[5]
گرچه از برخى مفسّران نخستين، اطلاق آن بر كوهها نيز گزارش شده است.[6] قرآن فقط يك بار اين واژه
را در آيه 21 احقاف/ 46 به صورت محلّ سكونت قوم عاد* و پيامبرى هود عليه السلام به
كار برده و سوره مذكور به همين مناسبت به اين نام شهرت يافته است؛ البتّه ماجراى قوم
عاد، در 17 سوره ديگر نيز بازگو شده كه گاه از خلال آن به برخى نكات درباره محلّ
سكونت اين قوم دست مىيابيم. با اين حال، محلّ دقيق اين منطقه در قرآن تعيين نشده
و وجود بيابانهاى شنى فراوان در مناطق گوناگون جزيرةالعرب نيز بيشتر بر اين
ابهام افزوده است. در تورات و تواريخ پيش از اسلام نيز به طور صريح از عاد و
احقاف، يادى به ميان نيامده است، جز آن كه در آثار اقليم نگاران يونانى از قومetidaO
در شمال غربى جزيرةالعرب ياد شده كه احتمال تطبيق آن بر قوم عاد از سوى برخى
پژوهشگران مطرح شده است.[7] گويا جرجى زيدان بر همين اساس، عاديان را از[1]. ترتيبالعين، ص190، «حقف»؛ غريب القرآن، ص 388 [2]. معانىالقرآن، ج6، ص 452؛ الصحاح، ج 4، ص 1345- 1346؛ مجمعالبيان، ج 9، ص 135 [3]. الفائق، ج 1، ص261؛ القاموس المحيط، ج 3، ص 129؛ تنويرالحوالك، ص 329 [4]. مفردات، ص 248؛لسانالعرب، ج 9، ص 53 [5]. جامعالبيان، مج13، ج 26، ص 32 و مج 15، ج 30، ص 223 [6]. تفسير قرطبى، ج16، ص 135؛ تفسيرابن كثير، ج 4، ص 173 [7]. المفصل، ج 1، ص301-/ 305؛ دراسات تاريخيه، ج 1، ص 246- 249
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 594