اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 590
امداد الهى به رغم تفرقهاى كه در
سپاه دشمن ايجاد شده بود همچنان خطر احزاب جدّى بود؛ از اين رو پيامبر مجدّانه
دست به دعا برداشت؛ از جابر ابن عبدالله نقل است كه پيامبر صلى الله عليه و آله سه
روز به راز و نياز پرداخت، تا اينكه در روز سوم دعايش مستجاب شد و شادى در چهره
آن حضرت نمايان گرديد.[1] در شب آخر، سرما و باد
شديدى درگرفت؛[2] به گونهاى كه آتشها را خاموش و
ريسمان خيمهها را پاره كرد.[3] وحشت و سستى همه وجود مشركان را فرا گرفت و آنان را به ناچار به
عقبنشينى واداشت. حذيفة بن يمان كه، به رغم ميل باطنى، از طرف پيامبر صلى الله
عليه و آله مأموريت يافته بود تا از اردوگاه دشمن خبر آورد، از به هم ريختگى اوضاع
آنان و نابسامانى حاكم سخن گفت. وى در آنجا شنيد كه ابوسفيان در اجتماع مشركان،
پس از اطمينان از عدم حضور فرد بيگانه در جمع، مشكلات پيش آمده را برشمرد و آنگاه
خواست تا بازگردند و خود سراسيمه به سوى شترش رفت و با عجله بر آن سوار شد و
بىآنكه پاىبند آن را باز كند، حركت كرد. ديگر مشركان نيز هر يك با عجله
گريختند، تا بتوانند جان خود را نجات دهند.[4] خداوند درباره اين امداد
مىفرمايد: «يايُّها الَّذينَ ءامَنوا اذكُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَيكُم اذ
جاءَتكُم جُنودٌ فَارسَلنا عَلَيهِم ريحًا وجُنودًا لَم تَرَوها و كانَ اللَّهُ
بِما تَعمَلونَ بَصيراً». (احزاب/ 33، 9) از قتاده
نقل است كه خداوند ترس و باد و سپاهيانى ناديدنى را برانگيخت. باد هر آتشى را
مشركان بر مىافروختند خاموش مىكرد، تا اينكه براى نجات خويش، به كوچيدن تن
دادند.[5] آن شب براى مسلمانان نيز شب سخت و
جانكاهى بود؛ كمبود مواد غذايى و نبود امكانات پوششى، ياران رسول خدا را به مشقت
افكنده بود.[6][1]. المغازى، ج 2، ص488؛ تاريخ المدينه، ج 1، ص 59 [2]. اعلام الورى، ص101؛ السيرة النبويه، ابنكثير، ج 2، ص 456 [3]. المغازى، ج 2، ص476؛ قصصالانبياء، ص 342 [4]. السيرة النبويه،ابنهشام، ج 3، ص 231- 232؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 97- 98؛ الطبقات، ج 2، ص 53 [5]. جامعالبيان، مج11، ج 21، ص 154- 155؛ المناقب، ج 1، ص 250 [6]. المغازى، ج 2، ص476؛ جامعالبيان، مج 11، ج 21، ص 153- 154
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 590