اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 59
در رمز آفرينش آدم از خاك
مىتوان گفت: چون غرض از آفرينش انسان، ايجاد كَوْن (وجود) جامعى بود كه مشتمل بر
همه حضرات خمس و عوالم كلّيّه باشد، وجود آدم عليه السلام بايد حضرت شهادت مطلقه
را كه همان عالم حسى است نيز در بگيرد[1]. وجوه ديگرى در رمز آفرينش آدم عليه السلام از خاك ذكر شده است؛
مانند اين كه: 1. متواضع باشد؛ 2. ستّار باشد؛ 3. با زمين كه در آن خليفه است،
ارتباط و سنخيّت بيشترى داشته باشد؛ 4. قدرت خدا ظاهر شود.[2] تسويه آدم و دميدن روح
در او: در سوره حجر/ 15، 29 و ص/
38، 72 آمده است: «فَإِذَا سَوَّيتُهُ و نَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُوا لهُ
سجِدينَ/ پس وقتى او را آراستم و از روح خود در او دميدم، پيش او به سجده
درافتيد». تسويه به معناى آفرينش جوارح، اندام و تصوير صورت انسانى آدم و مهيّا
ساختن جسم او براى پذيرفتن روح است و تسويه بشر از گل و صلصال، آماده ساختن جسم او
براى پذيرش روح است، و روحى كه در بدن آدم دميده شده، موجودى مستقل به شمار مىرود
كه هنگام تعلّق آن به بدن، با بدن نوعى اتحاد و هنگام مفارقت از بدن، استقلال
دارد. اضافه روح به پروردگار، از نوع اضافه مِلكى است كه با هدف تكريم و نكوداشتِ
انسان، صورت گرفته است.[3]
گفته شده: دميدن روح در اينجا تمثيلى از اعطاى زندگى به مادّهاى است كه پذيراى
آن شده و در حقيقت دميدنى در كار نبوده است.[4] برخى با استفاده از ظاهر
آيه «و لَقَد خَلَقنكُم ثُمَّ صَوَّرنكُم ثُمَّ قُلنا لِلمَلكَةِ
اسجُدُوا لِأدَمَ ...» (اعراف/ 7، 11) ونيز (سجده/ 32، 7- 9؛
انسان/ 76، 1) ميان آفرينش جسم آدمى و صورتبندى و دميدن روح در وى، نوعى فاصله
زمانى قائل شدهاند.[5]
علّامه طباطبايى[1]. شرح فصوص الحكم، ص89 [2]. التفسير الكبير، ج8، ص 80 [3]. الميزان، ج 12، ص154- 155 [4]. روحالمعانى، مج8، ج 14، ص 54 [5]. المنار، ج 8، ص329؛ نمونه، ج 6، ص 98- 99
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 59