اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 501
امّا آزارش همچنان ادامه
يافت تا در هجرت* دوم مسلمانان به حبشه، با آنان همراه شد.[1] ابوفكيهه در شأن نزول برخى مفسران، نام ابوفكيهه
را در ذيل 4 آيه قرآنى آوردهاند: 1. آيه 103 نحل/ 16: «و لَقَد نَعلَمُ انَّهُم يَقولونَ انَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ
لِسانُ الَّذى يُلحدونَ الَيهِ اعجَمىّ و هذا لِسانٌ عَرَبىٌّ مُبين و ما مىدانيم كه آنان مىگويند: جز اين نيست كه بشرى به او
مىآموزد. زبانِ آن كس كه اين نسبت را به او مىدهند، گنگ و نارسا است؛ در حالى كه
اين قرآن به زبان عربىِ روشن است.» طبق برخى اقوال، منظور از اعجمى، ابوفكيهه است.
قريش بر اين عقيده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله از علوم وى بهره برده است؛[2] افزون بر پاسخ صريح قرآن* ابوفكيهه
نيز پندار آنان را باطل شمرده، گفت: اين پيامبر است كه اسلام را به ما مىآموزد.[3] 2. آيه 4 فرقان/ 25: «وقالَ الَّذينَ كَفَروا ان هذا الّا افكٌ افتَرهُ واعانَهُ
عَلَيهِ قَومٌ ءاخَرُونَ فَقَد جاءو ظُلمًا وزورا
و كسانى كه كافر شدند، گفتند: اين قرآن] جز دروغى كه محمد بافته نيست و گروهى
ديگر او را بر اىِ انجام آن يارى كردهاند. به راستى كه ستم و دروغى ناروا
آوردهاند.» آلوسى در روايتى آورده است كه قريش بر اين باور بود كه ابوفكيهه، عدّاس
و حبر كه همگى اهل كتاب بودند، به پيامبر صلى الله عليه و آله در آوردن و ساختن
قرآن يارى رسانده، تاريخ امّتهاى پيشين را به وى آموختهاند؛ سپس حضرت با
عبارتهاى خود آموزههاى آنان را] نقل كرده است. آيه پيشين، آن را ستم و دروغى
ناروا شمرد.[4] 3. نقل است كه گروهى از
تازه مسلمانان، از جمله ابوفكيهه گاه بر اثر شكنجههاى فراوان، بىهوش شده، بى
اختيار سخنان كفرآميز مىگفتند؛[5] از اين رو آيه 110 نحل/ 16[1]. الطبقات، ج 4، ص92 [2]. تفسير قمى، ج 1، ص422 [3]. روحالمعانى، مج 8،ج 14، ص 344 [4]. همان، مج 10، ج18، ص 344 [5]. الدر المنثور، ج5، ص 171
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 501