در درس گـذشـتـه يادآور شديم كه تعليم و تربيت ، كار خدا و پيامبران است و هر كس بر اين مـسـنـد، تـكيه مى زند، كارى بس شريف و ارجمند را پيشه كرده و سزاوار است كه خصوصيات و ويـژگـيـهـاى يك مربّى و معلّم شايسته را نيز داشته باشد، در اين درس ، آن ويژگيها در پنج نوع خلاصه شده ، هر يك بطور جداگانه و مختصر بيان مى گردد:
الف ـ عقيدتى
مـهـمـترين ويژگى معلم و مربى آن است كه خود، به آنچه فرا مى خواند، ايمان داشته باشد و گـفـتـه هايش از اعماق جانش نشاءت بگيرد؛ اگر درس توحيد مى دهد، خود، موحّد واقعى باشد و دلايـل اثـبـات و جـود خـدا و يـگـانـگـى او را بـا جـان و دل نـيـوشـيـده بـاشـد و اگـر از مـعاد و بهشت دوزخ سخن مى گويد، خود به يقين باطنى رسيده باشد، به تعبير امير موحّدان ، على (ع ):
پـيـامـبـر، بـه آنـچـه از سـوى پـروردگـارش بـر او نازل شده ، ايمان دارد.
شـرط (عـصـمـت ) در بـرگزيدگان الهى نيز گوياى آن است كه مبلّغ و معلّم واقعى نبايد هيچ گـونـه شـائبـه اى پـيـرامـون مـادّه درسـى و تـبـليـغـى خـود داشـتـه بـاشـد و گـرنـه از عـهده انتقال آن به ديگران بخوبى برنمى آيد، چرا كه :
خشك ابرى كه بود زاب تهى
نايد از وى صفت آبدهى
حضرت امام خمينى (ع ) در اين باره مى فرمايد:
(... كسى كه مى خواهد مربّى يك جامعه اى باشد، مربّى يك دستگاهى باشد و آنها را به اسلام دعـوت كـنـد، اوّلش بـايـد خـودش را اسـلامـى كـند و باطن خودش را دعوت به اسلام كند... اگر خـودش را اسـلامـى نـكـنـد، نـمـى تـوانـد ديـگـران را اسلامى كند، معلّمين آموزش و پرورش اگر خـودشـان يـك پـرورش صـحـيـح نـداشـتـه بـاشند و يك تعليم صحيح ، نمى توانند جوانها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند مبداء هر امرى از خود آدم شروع مى شود. پيغمبر هم كه تشريف آوردند، از خودشان كامل بودند، از منزل خودشان شروع كردند...)(162)
ب ـ اخلاقى
مـربـّى و مـعـلّم اسلامى بايد آراسته به اخلاق پسنديده و پيراسته از اخلاق نكوهيده باشد تا صلاحيت چنين مقامى را يافته ، بتواند در كار آموزش و پرورش موفّق باشد.
يـك مـربـّى واقـعـى كـسى است كه نخست خود را تربيت كند و بسازد، سپس به تهذيب و تربيت ديگران بپردازد. قرآن مجيد كسانى را كه چنين نيستند، نكوهش كرده مى فرمايد:
آيـا در حـالى كـه كـتاب مى خوانيد، مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد؟ آيا انديشه نمى كنيد؟
امام على (ع ) نيز مى فرمايد:
(اَوْضَعُ الْعِلْمِ ما وَقَفَ عَلَى اللِّسانِ وَ اَرْفَعُهُ ما ظَهَرَ فِى الْجَوارِحِ وَالاَْرْكانِ)(164)
بـى ارزشـتـريـن دانـش آن است كه بر زبان تكيه كند و ارزنده ترين علم آن است كه در اعضا و جوارح نمود يابد.
بـرايـن اسـاس مـربـّى بـايـد؛ 1 ـ در حـدّ تـوان از هـمـه رذايـل اخـلاقـى دورى بـجـويـد بـويـژه از صفات زشتى چون : دروغ ، تكبّر، ريا، بدزبانى ، خودستايى ، طعنه زدن به شاگردان ، توهين به اشخاص و... .
2 ـ خـود را بـه فـضـايـل و سـجاياى انسانى آراسته سازد بخصوص به فروتنى ، صداقت ، اخلاص ، خوش خلقى ، احترام به ديگران ، محبّت و گذشت ، متانت ، عفّت كلام ، شجاعت و... .
ويـژگـيـهـاى اخلاقى براى معلم و مربى انسان آنقدر با اهميّت است كه خداوند يكى از علّتهاى موفّقيت پيامبر اسلام را خلق نيكوى فروتنى و نرمش او دانسته مى فرمايد: