اسم الکتاب : ترجمه تفسیر المیزان المؤلف : علامه طباطبایی الجزء : 1 صفحة : 161
خدا است.
چون اين چهار
نامه به حجاج بن يوسف رسيد، و از مضمون آنها با خبر شد، گفت: همه اين چهار نفر اين
كلمات را از سرچشمهاى زلال گرفتهاند.[1]
و در كتاب طرائف نيز روايت شده، كه مردى از جعفر بن محمد امام صادق ع از قضاء و
قدر پرسيد، فرمود: هر عملى كه از كسى سر بزند، و تو بتوانى او را بخاطر آن عمل
ملامت كنى، آن عمل از خود آن كس است، و آنچه نتوانى سرزنش كنى، آن از خداى تعالى
است، خداى تعالى به بندهاش ملامت مىكند، كه چرا نافرمانى كردى؟ و مرتكب فسق شدى؟
چرا شراب خوردى؟ و چرا زنا كردى؟ اينگونه افعال مستند بخود بنده است، و آن كارهايى
كه از بنده باز خواست نميكند؟
مثلا
نميگويد: چرا مريض شدى؟ و چرا كوتاه قد شدهاى؟ و چرا سفيد پوستى؟ و يا چرا سياه
پوستى؟ از خداست براى اينكه مريضى و كوتاهى و سفيدى و سياهى كار خداست.[2] و در نهج البلاغه آمده: كه شخصى از
آن جناب از توحيد و عدل پرسيد، فرمود: توحيد اين است كه در باره او توهم نكنى، و
عدل اينست كه او را متهم نسازى.[3]
[طرق عديده
استدلال بر رد جبر و تفويض در روايات و اخبار]
* مؤلف:
اخبار در مطالبى كه گذشت بسيار زياد است چيزى كه هست اين عده از روايات كه ما نقل
كرديم، متضمن معانى ساير روايات هست، و اگر خواننده در آنچه نقل كرديم، دقت كند،
خواهد ديد كه مشتمل بر طرق خاصه عديدهاى از استدلال است.
يكى استدلال
بخود امر و نهى و عقاب و ثواب، و امثال آن است، بر وجود اختيار، و اينكه نه جبرى
هست، و نه تفويضى، و اين طريق استدلال در پاسخ امير المؤمنين ع بان پير مرد آمده
بود، و آنچه را هم كه ما از كلام خداى تعالى استفاده كرديم، قريب بهمان طريقه بود.
طريقه دوم
استدلال بوقوع امورى است در قرآن كريم كه با جبر و تفويض نميسازد، يعنى اگر واقعا
جبر و يا تفويض بود، آن امور در قرآن نمىآمد، مانند اين مطلب كه فرموده: (ملك
آسمانها و زمين از آن خداست)، يا اينكه فرموده: (پروردگار تو ستمكار به بندگان
نيست،(وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ))[4]،
و يا اينكه فرموده: (بگو: خدا بكار زشت امر نمىكند،(قُلْ إِنَّ
اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ)).[5]
لكن ممكن است در خصوص آيه اخير مناقشه كرد، و گفت: اگر فعلى از افعال براى ما
انسانها فاحشه و يا ظلم باشد، همين فعل وقتى بخدا نسبت داده شود، ديگر ظلم و فاحشه
خوانده نميشود، پس از خدا هيچ ظلمى و فاحشهاى صادر نمىشود.