اسم الکتاب : جاذبه و دافعه علی المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 175
²مؤمنا و لا مشرکا ، اما المؤمن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه
الله بشرکه ، و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان ، یقول ما
تعرفون و یفعل ما تنکرون » [1] .
" پیغمبر به من گفت من بر امتم از مؤمن و مشرک نمیترسم . زیرا مؤمن
را خداوند به سبب ایمانش باز میدارد و مشرک را به خاطر سرکش خوار
میکند ، و لکن بر شما از هر منافق دل دانا زبان میترسم که آنچه را
میپسندید میگوید و آنچه را ناشایسته میدانید میکند " .
در اینجا رسول الله از ناحیه نفاق و منافق اعلام خطر میکند ، زیرا عامه
امت بی خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فریب میخورند [2] . [1] نهج البلاغه ، نامه . 27
[2] و لذا در طول تاریخ اسلام میبینیم هر وقت مصلحتی به خاطر مردم و
اصلاح وضع اجتماعی و دینی آنان قیام کرده است و منافع سودجویان و بیداد
گران به مخاطره افتاده است ، آنها بلا فاصله لباس قدس پوشیدهاند و به
تقوی و دین تظاهر کردهاند .
مأمون الرشید ، خلیفه عباسی که عیاشیها و اسرافهای او در تاریخ
زمامداران معروف و مشهور است ، چون علویان را میبیند که دست به نهضت
زدهاند ، جبهاش را وصله میزند و با لباس وصله دار در اجتماعات ظاهر
میگردد که ابوحنیفه اسکافی که از درهم و دینار او نیز استفاده نکرده و
بهرهای نبرده است ، مأمون را بر این کار میستاید و مدح میگوید :
مأمون ، آن کز ملوک دولت اسلام
هرگز چون او ندید تازی و دهقان
جبهای از خز بداشت برتن و چندان
سوده و فرسوده گشت بر وی و خلقان
مر ندما را از آن فزود تعجب
کردند از وی سؤال از سبب آن
گفت زشاهان حدیث ماند باقی
در عرب و در عجم نه توزی و کتان
>
اسم الکتاب : جاذبه و دافعه علی المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 175