اسم الکتاب : داستان راستان 2 المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 2
داشت و آن را از مردم خویش پوشیده میداشت .
مردم عرب که مسلمان میشدند و با تعلیمات آزادی بخش اسلام آشنایی پیدا
میکردند ، خواه ناخواه ، از زیر بار رؤسا که طاعت خود را بر آنها تحمیل
کرده بودند آزاد میشدند . به همین جهت عدی بن حاتم ، مانند همه اشراف و
رؤسای دیگر عرب ، اسلام را بزرگترین خطر برای خود میدانست و با رسول خدا
دشمنی میورزید . اما کار از کار گذشته بود ، مردم فوج فوج به اسلام
میگرویدند و کار اسلام و مسلمانی بالا گرفته بود . عدی میدانست که روزی به
سراغ او نیز خواهند آمد ، و بساط حکومت و آقایی او را بر خواهند چید .
به پیشکار مخصوص خویش ، که غلامی بود ، دستور داد گروهی شتر چاق و
راهوار همیشه نزدیک خرگاه او آماده داشته باشد ، و هر روز اطلاع پیدا کرد
سپاه اسلام نزدیک آمدهاند او را خبر کند .
یک روز آن غلام آمد و گفت : " هر تصمیمی میخواهی بگیری بگیر ، که
لشکریان اسلام در همین نزدیکیها هستند " . عدی دستور داد شتران را
اسم الکتاب : داستان راستان 2 المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 2