اسم الکتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 257
تعادل را هم به دست آوریم ، به عرف هم کار نداریم ، میتوانیم به دست
بیاوریم که چه حدش افراط است ، چه حدش تفریط مثلا قوه خشم - و به اصطلاح
قوه غضبیه - برای این به انسان داده شده که از خودش در مقابل طبیعت و
انسانهای دیگر دفاع کند حال آن آدمی که در صف اتوبوس ایستاده ، آیا
واقعا حقش پایمال شد یا نشد ؟ اگر پایمال شد آیا میتواند اعتراض کند یا
نمیتواند ؟ اگر میتواند ، حال که حقش پایمال شده ، پس باید اعتراض کند
، میخواهد جامعه آن را خوب بداند ، میخواهد بد بداند . این دفاع از حق
است .
اینکه گفتهاند : " لا یعاب المرء باخذ حقه " یا " « لا یحب الله
الجهر بالسوء من القول الا من ظلم »" [1] و امثال اینها ، در واقع یک
امر طبیعی را به انسان گفتهاند و اگر انسان چنین اقدامی بکند ، این قوه و
نیروی خشم خودش را در همان راهی اعمال کرده که برای آن راه [ به وجود
آمده است ] .
پس خیلی فرق است بین اینکه مشتی به سر انسان وارد شود و انسان آن
مشت را با مشت جواب بدهد ( در این صورت میگویند این قوه را برای همین
به تو دادهاند ) و اینکه مشتی را انسان به سر یک ضعیف وارد کند ( در
این صورت میگویند این مشت قوی را به تو ندادهاند که آن را به سر این
ضعیف وارد کنی ) .
بنابراین از راه شناختن غایات و خلاصه از راه شناختن انسان و شناختن
غرائز و قوا و استعدادهای انسان ، با تسلیم [ به ] این اصل که این قوا و
غرائز به طور تصادفی در وجود انسان نیست و همین طور که هر عضوی در بدن
انسان برای یک غایت و غرضی هست و حتی
[1] نساء / . 148
اسم الکتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 257