بررسي رابطه رضامندي زناشويي (بر اساس معيارهاي ديني) با ثبات هيجاني
، سال سوم، شماره سوم، پاييز 1389، ص 19 ـ 38
Ravanshenasi-va- Din, Vol.3. No.3, Fall 2010
بررسي رابطه رضامندي زناشويي
(بر اساس معيارهاي ديني) با ثبات هيجاني
جعفر جديري* / كاظم رسولزاده طباطبايي**
چكيده
اين مقاله با رويكرد تحليلي به بررسي رابطه رضامندي زناشويي
ميپردازد. با ثبات هيجاني. با توجه به هدف پژوهش، 110 نفر از دانشپژوهان
مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با روش تصادفي خوشهاي انتخاب و دو
پرسشنامة رضامندي زناشويي اسلامي و پرسشنامه پنج عاملي شخصيتي NEO-FFI
توسط آنان پاسخ داده شد. نتايج پژوهشي به كمك روشهاي آمار توصيفي و آمار
استنباطي تجزيه و تحليل گرديد.
نتايج نشان ميدهد كه بين رضامندي زناشويي و ثبات هيجاني رابطه
معناداري وجود دارد. اين بدان معنا است كه هرقدر نمره رضامندي زناشويي
افراد بالا باشد، نمره روانآزردهخويي پايين بوده و افراد از ثبات هيجاني
بالاتري برخوردار هستند.
حاصل پژوهش اينكه بين رضامندي زناشويي و ثبات هيجاني رابطه وجود دارد.
كسي كه ازدواج ميكند انتظار دارد زندگي او با خوشبختي و رضايت همراه
شده و از هر لحظه زندگي خود لذت ببرد. از اينرو، آنچه از خود ازدواج
مهمتر است، موفقيت در ازدواج يا رضامندي در بين زوجين است.[1] رضامندي زناشويي وضعيتي است كه در آن زن و شوهر از ازدواج با يكديگر و با هم بودن احساس شادماني و رضايت دارند.[2]
برخي ديگر از تعاريف برونداد ناشي از مجموعهاي از عوامل نظير حل تعارض
موفقيتآميز، يا موفقيت در فعاليتهاي مرتبط با شادكامي در فرآيند ازدواج
را به عنوان تعريف رضامندي زناشويي عنوان ميكنند.[3]
رضايت زناشويي فرآيندي است كه در طول زندگي زوجين به وجود ميآيد؛ زيرا
لازمة آن، انطباق سليقهها، شناخت ويژگيهاي شخصيتي، ايجاد قواعد رفتاري و
شكلگيري الگوهاي مراودهاي است.[4]
به نظر ميرسد، زوجين داراي رضامندي و سازگار در حيطههاي مختلف زندگي،
با همديگر توافق دارند. اينچنين زن و شوهرهايي از نوع و سطح روابط كلامي
و غيركلاميشان راضياند، روابط جنسيشان را لذتبخش و ارضاكننده
ميدانند، پايبنديهاي مذهبي مشتركي دارند، مسائل ماليشان را به خوبي
برنامهريزي و مديريت ميكنند، در تعارض و اختلاف نظرها، مصلحت زندگي و
خانواده را بر مصلحت خود ترجيح داده و از انعطافپذيري بالايي برخوردارند،
از نوع و كيفيت گذران اوقات فراغت و رفت و آمد با اقوام و دوستان رضايت
دارند و نهايتاً، در تعداد و نوع تربيت فرزندان با هم اشتراك نظر دارند.
آمار روزافزون طلاق، خشونت خانوادگي و اختلافات خانوادگي نشانگر آن است كه «رضايت زناشويي به آساني قابل دستيابي نيست».[5] با توجه به اين مسئله كه نارضامندي زناشويي و طلاق موجب بروز اختلالهاي جسماني و رواني زوجين شده،[6] ميتواند موجبات بزهكاري فرزندان را فراهم آورد[7]
و در نهايت، از جانب خانوادههاي ناسالم، جامعه نيز آسيب خواهد ديد، همه
اين امور محقق را وادار ميكند، تا در پي كشف مؤلفههاي رضامندي زناشويي
بوده، تا بتواند عوامل آن را شناسايي كند.
كارشناسان امور خانواده عوامل مختلفي را براي پربارسازي رابطه زناشويي و
رضايت از زندگي زناشويي مطرح ميكنند. براي مثال، رايان (1981) و شلينگر
(1982) مؤلفههايي چون رضايت از ميزان عشق و علاقه، دوستيها، ارضاي جنسي،
زمان صرف شده در خانه با بچهها، كمك به همسر در خانه، دوستان همسر و رفتار
خويشان و بستگان، احترام متقابل، اعتماد، عشق، توجه، وفاداري و ارتباط
متقابل را به عنوان عوامل مهم رضامندي نام ميبرند.[8]
يانگ (1991) و نلس (1991) نيز مؤلفههايي همچون تفاهم در اهداف زندگي و
نگرشهاي اخلاقي زن و شوهر، ارتباط با خويشان سببي و دوستان، قدرداني و
حمايت از همسر را از جمله عوامل رضامندي زناشويي تلقي ميكنند؛ همچنين
كاسلو و ديگران (1994) معتقدند: زن و شوهرهايي كه حس تعلق و وابستگي شديد
به هم دارند، از ميزان رضامندي زناشويي بالايي برخوردار ميباشند.[9]
ايشان در تحقيقات ديگر خود به اين نتيجه رسيدند كه بالاترين رضايت
زناشويي در بين زوجيني بود كه در زمينة فلسفة زندگي، تصورات آنها از رضايت
در روابط جنسي، ميزان وقتي كه با هم ميگذرانند و چگونگي گذراندن اوقات
فراغت با هم همگن بودند.[10]
موريس و كارتر (2000) عواملي چون ويژگيهاي شخصيتي، بازخوردها،
انتظارات، رابطه جنسي و الگوهاي ارتباطي را از جمله عوامل مؤثر بر
رضامندي زناشويي ميدانند.[11]
برخي پژوهشهاي ايراني همچون آقامحمديان شعرباف و همكاران[12]
نشان داد كه مؤلفههايي همچون ميزان همكاري، واكنشهاي هيجاني، رابطة
خانوادگي با خويشان همسر و دوستان، رابطة فردي با خويشاوندان خود، وضعيت
اقتصادي و مديريت امور مالي، رابطة جنسي، چگونگي گذران اوقات فراغت و
باورهاي اخلاقي و مذهبي و عمل به آنها، آداب و سنن اجتماعي، ارضاي عاطفي،
تفاهم فكري و شناختي، ميزان تحصيلات و زيبايي، از جمله عوامل مؤثر بر
استحكام و رضايت از زندگي زناشويي محسوب ميشود.
با توجه به اين عوامل، محققان ابعاد رضامندي و نارضامندي زناشويي را
در حوزههاي گوناگون شناسايي و طبقهبندي كردهاند. براي مثال، لانديس
ابعاد رضامندي و نارضامندي را در شش حوزه، سيسون در نُه حوزه، مس در ده
حوزه، توراج در پنج حوزه و كانوي در ده حوزه طبقهبندي كردهاند.[13]
موضوعات اخير عوامل مؤثر بر رضامندي را در چارچوب يافتههاي تجربي و عقلي
نشان ميدهد. با توجه به اينكه مذهب امروزه به عنوان يك مؤلفه اصلي در
زندگي انسان مطرح است، به عنوان شواهد نقلي و وحياني چه عواملي را ميتوان
در اين زمينه مؤثر ميدانست؟
متون ديني مؤلفههاي مؤثري را دراين زمينه ارايه ميدهند. براي مثال،
يكي از مؤلفههاي رضامندي زناشويي در متون ديني، نقشهايي است كه هر يك از
زوجين بايد ايفا كنند. قرآن كريم نقش اصلي مرد را قوامبخشي به زندگي
ميداند. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ...»(نساء: 34) اين
قوامبخشي بيشتر در دو حوزه تأمين معيشت زندگي (34/ نساء) و حسن معاشرت و
ارضاي نيازهاي عاطفي همسر «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»(نساء: 19) نمود
پيدا ميكند. همچنين قرآن كريم و متون روايي نقش اصلي زن را در زندگي،
مهرورزي به شوهر و خانواده ميداند.[14]
«وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»(روم: 21). نقش مهرورزي در
خانواده، چنان با اهميت است كه حضرات معصومان(ع) سفارش ميكنند كه زناني را
به همسري برگزينيد كه «ودود» باشند. «ودود» به كسي گفته ميشود كه محبتش
را به شوهر علني كرده، او را خيلي دوست ميدارد.[15]
ارتباط كلاميو غيركلامي زوجين، يكي ديگر از مؤلفههاي تقويت و
استحكام خانواده است. در زمينة رفتار كلامي ميتوان به مواردي از قبيل عدم
پرخاشگري كلامي و نرمي بيان[16] و فراخواني يكديگر به نامهاي خوب و القاب زيبا[17] اشاره كرد. ابراز احساسات،[18] مصافحه كردن،[19] هديه دادن به همديگر،[20] سلام كردن،[21] و مواردي از اين قبيل ميتواند به پرباري روابط زوجين كمك كند.
از متون ديني، مؤلفههاي ديگري را از جمله پايبنديهاي مذهبي زوجين، حل
اختلاف و تعارض، ارضاي نياز جنسي، مديريت اقتصادي خانواده، صفات شخصيتي،
تفريح و اوقات فراغت خانواده، رفت و آمدهاي فاميلي و توليد فرزند و
فرزندپروري را به عنوان مؤلفههاي تقويتكننده روابط زناشويي و رضامندي
زناشويي استخراج كرد..
نقش هيجان، به عنوان يكي از ابعاد زيستي ـ روانشناختي انسان در زندگي
زناشويي حايز اهميت است. در اين ميان، ثبات يا بيثباتي هيجاني به عنوان يك
خصيصه در گسترة شخصيت، ميتواند حوزة مهمي از مسائل مربوط به روابط
خانوادگي را در قالب روابط عاطفي بينفردي، روشن كند. موضوعي كه كمتر در
پژوهشها به آن پرداخته شده است. ثبات هيجاني عبارت است از: رشد يافتگي
هيجاني، پايدار بودن از نظر هيجاني، آرام و واقعنگر بودن در زندگي، نبود
خستگي عصبي و داشتن آرامش.[22]
تحقيقات نشان ميدهد كه رگههاي هيجاني منفي نظير تكانشگري، بيثباتي
هيجاني، ترسو بودن و افسردگي، پيشبينيكننده سازگاري زناشويي ضعيف
ميباشد. هرچه سازگاري ضعيفتر باشد، رضامندي نيز پايين خواهد بود.[23]
پژوهشهاي مختلفي تأثير عامل شخصيتي روانآزردهخويي را در زندگي زناشويي
مورد بررسي قرار دادهاند. از جمله اين پژوهشها ميتوان به پژوهشي كه كلي و
كانلي (1987) انجام دادهاند اشاره كرد. اين پژوهش به صورت طولي و در
خلال سالهاي 1930 تا 1980 در مورد 300 زوج صورت گرفت. بر اساس تحليلهاي
آماري، قويترين عامل پيشبيني كننده موفقيت زندگي حتي پيش از ازدواج، عامل
ثبات هيجاني يا به عبارت ديگر، سطح نوروزگرايي در چارچوب مؤلفههاي شخصيت
بود كه ميتواند مهمترين عامل پيشبيني كننده طلاق و يا شكست در زندگي
باشد.[24]
نتايج تحقيق بوچارد، لوسيرو سابورين،[25]
كه بر روي 446 زوجي كه پرسشنامه 5 عاملي را پر كرده بودند انجام گرفت،
نشان داد كه روانآزردهخويي پيشبينيكننده قابل توجهي براي رضامندي
زناشويي هم براي زنان و هم براي مردان است.
تحقيقات ترمن، كارني و برادبري، كاگلين، هوستون و هوتس و روبينز، كاسپي و
مافيت نشان داد كه روانآزردهخويي با رضامندي زناشويي رابطه دارد.[26] همچنين تحقيقات ديگري نيز از جمله آدن 1947، زتمين و ماريا،[27] آلوجا، باريو و گارسيا،[28] دانيلان، كانگر و برنيت،[29] بنتلر و نيوكمب، بوث، كرداك و جست و گيلبريت، لوسير و سابورين[30]
نشان دهنده تأثير منفي روانآزردهخويي يا همان بيثباتي هيجاني بر زندگي
زناشويي و تأثير مثبت پايداري هيجاني بر زندگي زناشويي ميباشد. گزارش اخير
راگ نيز بر همين يافتهها تأكيد دارد.
در ايران نيز نتايج پژوهش عبداللهزاده نشان داد كه بين مؤلفه
روانآزردهخويي شخصيت در آزمون NEO-FFI و رضايت زناشويي رابطه منفي وجود
دارد.[31]
روانشناسان اين عامل را در كنار عوامل ديگر شخصيتي در پرسشنامههاي
خود گنجاندهاند. به براي مثال، كتل سومين عامل از عوامل شانزدهگانه شخصيت
را بهاين رگه اساسي - پايداري و ناپايداري هيجاني - اختصاص داده و آن را
با عامل (C) مشخص كرده است. وي در بازنگري آزمون خود، معناي اين عامل را
در شكل منفي (نمرة پايين) تحت عنوان شخصيت واكنشي و در حالت اشباع شده مثبت
(نمرة بالا) شخصيت با ثبات هيجاني معرفي كرده است و پايداري هيجاني را به
«قدرت من» نسبت داده است.[32]
به عقيده كتل، فردي كه داراي اين خصوصيت ميباشد، پخته با واقعيت شكل
يافته و آرام ميباشد. در مقابل ثبات هيجاني پايين و تغييرپذيري است كه
فرد با اين خصوصيت به آساني برآشفته ميشود.[33]
به اعتقاد آيزنك، كه اين عامل را در پرسشنامه خود با بعد
روانآزردهخويي- ثبات هيجاني عنوان كرده، فردي كه داراي ويژگي نورزگرايي
است به آساني از اشيا و اشخاص كسل ميشود، از موقعيت خود، خانواده خود،
محدوديتهاي زندگي و سلامت خويش ناراضي است، افراد در مقابل اين
موقعيتها، با تظاهرات نوروزگرايي عمومي به شكل هراس، اختلالات روانتني،
اختلال خواب و توأم با رفتارهاي هيستريكي و وسواس پاسخ ميدهد.[34]
افراد روانآزرده معمولاً مضطرب، افسرده با احساسهاي گناه، عزّت نفس
پايين، عصبي (تنيده) غيرمنطقي، خجالتي و كمرو، دمدمي و هيجانياند و
دردهاي بدني مانند سردرد، ناراحتي معده، سرگيجه و غيره و حالت خلقي
ناپايداري دارند.[35]
يكي از عوامل پنجگانه پرسشنامه neo، عامل روانآزردهخويي است كه مك
كري و كوستا، آن را با عنوان عامل (N) معرفي ميكنند. اين افراد، دمدمي و
بيش از حد حساس بوده و از بسياري از جنبههاي زندگي رضايتي ندارند. در
اين افراد، سطح بالايي از هيجان منفي و دورههايي از پريشاني روانشناختي
ديده ميشود. اين افراد معمولاً عزّت نفس پاييني دارند و ممكن است عقايد و
انتظارات غيرواقعي نيز داشته باشند. آنها همواره نگرانند و معمولاً درباره
خود و برنامه آينده احساس عدم امنيت ميكنند. دوستان و همسايگان اين
افراد، آنها را مضطرب، مسئوليتپذير، با دلشوره زياد و در مقايسه با افراد
عادي، آسيبپذير معرفي ميكنند.
اين افراد معمولاً مضطرب، بيمناك و مستعد همگرايي ميباشند و معمولاً
نسبت به ديگران عصباني ميشوند. ولي دورههاي ناخشنودي آنها مانند ديگران
است. شرم يا خجالت در مواجهه با غريبهها، اغلب براي اين افراد يك مسئله
است. اين افراد در كنترل سائقها و اميال خود موفقند، ولي در مقابله با
فشار رواني موفقيت چنداني ندارند.[36]
عامل روانآزردهخويي تحت تأثير مداخلههاي درماني قابل تغيير است. آيزنك و آيزنك[37]
معتقدند براي حذف يا كاهش رفتارهاي نوروتيك، شرطيسازي تقابلي از كارايي
بالايي برخوردار است. با استفاده از اين روش، كه در آن فرد بايد يك پاسخ
جديد را كه قبلاً از رفتار ديگري بيرون كشيده شده است، در مقابل محرك شرطي
بياموزد و فعاليت سيستم عصبي سمپاتيك، كه عامل واكنشهاي هيجاني است، با
انجام فعاليتي لذتبخش كه سيستم عصبي پاراسمپاتيك را درگير ميسازد، كند
ميشود. بدين ترتيب، پاسخ هيجاني در ارتباط با موقعيتهاي مورد نظر حذف
ميشود.
حساسيتزدايي منظم،[38] استفاده از روش رفتار درماني عقلاني ـ هيجاني اليس،[39] درمان آموزش تنشزدايي به همراه آرامسازي سبك زندگي[40] و آموزش تنشزدايي توحيدي با گرايش مذهبي[41] از جمله مداخلههايي است كه ميتواند عامل پايداري هيجاني را در افراد افزايش دهد.
با توجه به تحقيقات اندكي كه در زمينه ثبات هيجاني انجام شده و اين را
به عنوان محور اصلي پژوهش قرار داده است، مسئله اصلي اين پژوهش اين است كه
آيا ثبات هيجاني به عنوان يك مؤلفه شخصيتي، كه در چارچوب آزموني مانند تست
پنج عاملي قابل سنجش است، ميتواند با رضايت زناشويي، آن گونه كه در دين
اسلام مؤلفههاي آن تعيين شده است، رابطه داشته باشد؟به عبارت ديگر، اگر
ثبات هيجاني عاملي است شخصيتي، كه بسياري از مؤلفههاي نورزگرايي عمومي را
تبيين ميكند و اگر اين عامل بر اساس پژوهشهاي انجام گرفته با رضايت
زناشويي رابطه دارد، آيا عوامل مذهبي رضايت زناشويي ميتواند با اين عامل
رابطهاي معنادار داشته باشد؟ بنابراين، مسئله اصلي اين پژوهش، رابطه
رضامندي زناشويي بر اساس مؤلفههاي ديني، با ثبات هيجاني به عنوان يك عامل
نگهدارنده زندگي زناشويي ميباشد.
روش تحقيق
تحقيق حاضر، پژوهشي توصيفي از نوع همبستگي است. در اين پژوهش، جامعه
آماري مشتمل بر كليه دانشپژوهان مرد متأهل داراي 20 تا 50 سال مؤسسه
آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد 87 - 86
ميباشد كه حداقل يك سال از ازدواج آنها گذشته باشد.
با توجه به ماهيت پژوهش حاضر، كه از نوع همبستگي ميباشد، 110 پرسشنامه
مورد تجزيه و تحليل نهايي قرار گرفت. اين تعداد با عنايت به عدم عودت برخي
از پرسشنامهها و ناقص بودن تعدادي ديگر از بين 200 پرسشنامه توزيع شده
به دست آمده است.
روش نمونهگيري در اين پژوهش، نمونهگيري تصادفي خوشهاي بوده است.
بدين منظور، ابتدا از بين 12 رشته تحصيلي فعّال، 5 رشته تحصيلي اقتصاد،
مديريت، علوم تربيتي، كلام و دينشناسي و روانشناسي به صورت تصادفي انتخاب
و سپس، از بين كلاسهاي موجود در اين رشتهها، در دو سطح كارشناسي و
كارشناسي ارشد، 10 كلاس به صورت تصادفي انتخاب گرديد. و بدين ترتيب، كل
افراد كلاس ها-كه شامل 200 نفر بوده- نمونه پژوهش حاضر را تشكيل دادند.
آنگاه با مراجعه به كلاسها و ارائه توضيح راجع به پرسشنامه و پژوهش براي
رعايت حقوق ايشان در حفظ اسرار و جلب رضايت آنها، از ايشان خواسته ميشود
تا در انجام اين پژوهش همكاري نمايند. از بين ايشان، پرسشنامه 110نفر
مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. از مشخصات كساني كه پرسشنامه را عودت
ندادند، اطلاعاتي در دست نيست.
ابـــزار
1. پرسشنامه رضامندي زناشويي بر اساس معيارهاي اسلامي: اين
پرسشنامه، داراي پنجاه بُعد و ده مؤلفه ميباشد كه ميزان رضايت از زندگي
زناشويي را ميسنجد. مؤلفههاي اين پرسشنامه ارتباط كلامي و غيركلامي،[42] پايبنديهاي مذهبي،[43] حل تعارض،[44] مديريت مالي،[45] روابط جنسي،[46] فعاليتهاي اوقات فراغت،[47] مسائل شخصيتي،[48] فرزندان و فرزندپروري،[49] نقش زن و مرد،[50]
صله ارحام ميباشد. اين مؤلفهها از طريق تحليل متون ديني در حوزه قرآن
كريم و روايات أئمة معصومان(ع) به دست آمده است. اعتبار پرسشنامه رضامندي
زناشويي، از طريق دو نيمهسازي، 81/. و ثبات دروني (آلفاي كرونباخ) 87/. به
دست آمده است. همچنين براي محاسبه روايي محتوايي، پرسشنامه رضامندي
زناشويي اسلامي، به دو نفر از متخصصان خانواده درماني ارائه شده و از ايشان
خواسته شد نظر خود را دربارة اينكه اين سؤالات تا چه ميزان ميتواند
رضامندي زناشويي را بسنجد، در قالب مقياس ليكرت بيان كنند. روايي محتوايي
آزمون با استفاده از روش همبستگي اسپيرمن در حدود 90/. به دست آمده است.
همچنين روايي وابسته به ملاك از نوع همزمان نيز با استفاده از تست معادل به
دست آمد. براي بررسي اين نوع روايي، ضريب همبستگي ميان نمره كل آزمون
مذكور، با نمره كل پرسشنامه رضامندي زناشويي انريچ محاسبه شد، و ضريب
همبستگي 726/0 در سطح معناداري كمتر از 01/0 به دست آمد. نتايج نشاندهنده
اين است كه پرسشنامه رضامندي زناشويي اسلامي از اعتبار و روايي بالايي
برخوردار است.[51]
2. پرسشنامه neo-ffi: كوستا و مككري در سه مرحله ساخت و
تجديد نظر آزمون، پرسشنامهاي را تنظيم كردهاند كه به پرسشنامه تجديد
نظر شدة شخصيت (NEO-PI-R) شهرت دارد كه پنج عامل اصلي در شخصيت را ميسنجد.
آنان ابتدا بر سه عامل شخصيت، يعني روانآزردهخويي، برونگرايي و گشودگي
به تجربه تأكيد كرده و عنوان پرسشنامه شخصيت NEO را انتخاب كردند. در
ادامه، توافقگرايي و باوجدان بودن را نيز به آن افزودند.[52] همچنين ضريب آلفاي اين پرسشنامه، در عوامل مختلف تست بين 86/. – 95/. ميباشد.[53]
كوستا و مك كري، تلاشهاي ديگري نيز در راستاي استفاده بيشتر و بهينهتر
از تست انجام دادهاند. يكي از اين تلاشها، تهيه تست خلاصه شده و
اعتباريابي آن است. اين تست براي آزمودنيهايي كه وقت زيادي ندارند، يا
زماني كه اطلاعات كلي نيازمنديم مفيد است. اين تست داراي60 بُعد بوده و
پنج صفت اصلي را مورد سنجش قرار ميدهد و براي هر عامل 12بُعد طراحي شده
است. هر بُعد برحسب پاسخي كه دريافت ميكند، از 0 تا 4 نمرهگذاري شده است.
لازم به يادآوري است براي اجراي اين تست، بايد افراد بالاي هفده سال سن
داشته باشند. در پژوهش اماني، خداپناهي و حيدري[54]
با استفاده از روش همساني دروني نتايج آلفاي كرونباخ براي هر يك از ابعاد
توافقپذيري، باوجدان بودن، برونگرايي و گشودگي به تجربه به ترتيب 55/. ،
79/. ، 66/. ، 84/. و 54/. بهدست آمد. همچنين گروسي فرشي[55]
با استفاده از روش همساني دروني نتايج آلفاي كرونباخ براي هر يك از ابعاد
روانآزردگي، برونگرايي، گشودگي به تجربه، توافقپذيري، باوجدان بودن به
ترتيب 86/. ، 73/. ، 56/. ، 68/. و 87/. به دست آورده است. روايي اين آزمون
از همبستگي بين دو شكل گزارش شخصي(s) و شكل ارزيابي مشاهدهگر (r) استفاده
شده است كه حداكثر همبستگي به ميزان 66% در عامل برونگرايي و حداقل آن به
ميزان 45/. در عامل توافقپذيري بود.
نتايج و يافتههاي پژوهشي
به منظور بررسي رابطه رضامندي زناشويي، بر اساس معيارهاي ديني، با ثبات
هيجاني از روش همبستگي پيرسون استفاده شده است. در جدول (1) ضرايب همبستگي
هر يك از زيرمقياسهاي پرسشنامه رضامندي زناشويي اسلامي و همچنين نمره كلي
پرسشنامه مذكور با مؤلفههاي آزمون شخصيت NEO-FFI به همراه سطوح
معناداري ارائه شده است. همانگونه كه در جدول زير مشاهده ميشود:
نمره كل رضامندي زناشويي اسلامي با مؤلفه روانآزردهخويي (بيثباتي
هيجاني) آزمون شخصيتNEO-FFI (296/0-) همبستگي معنادار و معكوس در سطح
معناداري كمتر از 05/0 دارد. اين بدان معنا است كه هرچه نمرات افراد در
مقياس رضامندي زناشويي بيشتر باشد، نمره روانآزردهخويي كمتر و افراد از
ثبات هيجاني بيشتري برخوردارند.
همچنين نتايج تحقيق بيانگر اين است كه زيرمؤلفه روانآزردهخويي،
بيثباتي هيجاني، آزمون شخصيت NEO-FFI با هر يك از زيرمؤلفههاي ارتباط
كلامي(253/0-)، پايبندي مذهبي(311/0-)، روابط جنسي(235/0-)، نقش زن و مرد
(345/0-) همبستگي معنادار و معكوس در سطح معناداري كمتر از 05/0 دارد.
**ضرايب همبستگي در سطح 01/0 معنادار هستند (دو دامنه).
*ضرايب همبستگي در سطح 05/0 معنادار هستند (دو دامنه).
در جداول زير رابطه مؤلفه روانآزردهخويي، با هر يك از زيرمؤلفههاي رضامندي
زناشويي اسلامي با استفاده از روش رگرسيون گام به گام مورد بررسي قرار گرفته
است. در اين روش، متغيرها يكييكي بر اساس قدرت تعيين شده براي همبستگي آنها،
با متغير ملاك وارد مدل شده و اثر اضافه شدن هر يك از آنها به مدل تعيين
ميشود. همچنين متغيرهايي كه به طور معناداري توان موفقيت مدل را افزايش
نميدهند، حذف ميشوند.
جدول(2) رگرسيون گام به گام پيشبيني متغير روانآزردهخويي با زيرمقياسهاي رضامندي زناشويي اسلامي
الگو
مجموع مربعات
درجه آزادي
مربع ميانگين
F
سطح معناداري
1
رگرسيون
983/404
1
983/404
590/14
0001/0 (a)
باقيمانده
781/2997
108
757/27
-
-
كل
764/3402
109
-
-
-
2
رگرسيون
405/530
2
202/265
879/9
0001/0 (b)
باقيمانده
359/2872
107
844/26
-
-
كل
764/3402
109
-
-
-
3
رگرسيون
058/532
3
353/177
549/6
0001/0 (c)
باقيمانده
706/2870
106
082/27
-
-
كل
764/3402
109
-
-
-
4
رگرسيون
046/535
4
761/133
898/4
001/0 (d)
باقيمانده
718/2867
105
312/27
-
-
كل
764/3402
109
-
-
-
1. متغير پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد؛
2. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي؛
3. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي؛
4. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي و ارتباط جنسي.
متغير وابسته: روانآزردهخويي
جدول(3)معناداري رگرسيون گام به گام براي پيشبيني متغير روانآزردهخويي با زيرمقياسهاي رضامندي زناشويي اسلامي
الگو
R
مربع R
مربع R تنظيم شده
خطاي استاندارد براورد
تغييرات آماري
تغيير مربع R
تغيير F
درجه آزادي 1
درجه آزادي 2
سطح معناداري تغيير F
1
345/0(a)
119/0
111/0
269/5
119/0
590/14
1
108
0001/0
2
395/0(b)
156/0
14/0
181/5
037/0
672/4
1
107
033/0
3
395/0(c)
156/0
132/0
204/5
0001/0
061/0
1
106
805/0
4
397/0(d)
157/0
125/0
226/5
001/0
109/0
1
105
741/0
1. متغير پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد؛
2. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي؛
3. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي؛
4. متغيرهاي پيشبين (ثابت): نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي و ارتباط جنسي؛
متغير وابسته: روانآزردهخويي.
همانگونه كه جداول فوق نشان ميدهد، متغير نقش زن و مرد، به عنوان يكي
از مؤلفههاي مقياس رضامندي زناشويي توانايي پيشبيني 12/. از تغييرات
متغير ملاك را دارد. با افزودن متغير پايبنديهاي مذهبي، به عنوان يكي ديگر
از مؤلفههاي مقياس رضامندي زناشويي به معادله ضريب تبيين، به حدود 6/15/.
افزايش مييابد. به عبارت ديگر، از بين مؤلفههاي مختلف رضامندي زناشويي،
فقط 6/15/. تغييرات متغير ملاك يعني ثبات هيجاني ناشي از رضامندي زناشويي و
به خصوص دو مؤلفه نقش زن ومرد و پايبنديهاي مذهبي است. دو متغير ديگر،
يعني ارتباط كلامي و روابط جنسي، عليرغم همبستگي معنادار با متغير ملاك
نقش مهمي در پيشبيني متغير ملاك ندارد.
در جدول (4)، ضريب استاندارد ß براي پيشبيني مؤلفه روانآزردهخويي از
روي زير مقياسهاي نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي و ارتباط
جنسي ارائه شدهاند.
جدول(4) ارزيابي سهم متغيرهاي پيشبين نقش زن و مرد، پايبندي مذهبي، ارتباط كلامي و ارتباط جنسي
الگو
ضرايب غيراستاندارد
ضرايب استاندارد
t
سطح معناداري
B
خطاي استاندارد
ß
1
ثابت
26/30
583/2
714/11
0001/0
نقش زن و مرد
758/0-
198/0
345/0-
82/3-
0001/0
2
ثابت
85/35
625/3
89/9
0001/0
نقش زن و مرد
579/0-
212/0
264/0-
732/2-
007/0
پايبندي مذهبي
509/0-
235/0
209/0-
162/2-
033/0
3
ثابت
042/36
722/3
682/9
0001/0
نقش زن و مرد
555/0-
235/0
252/0-
363/2-
02/0
پايبندي مذهبي
488/0-
251/0
2/0-
947/1-
054/0
ارتباط كلامي
056/0-
225/0
027/0-
247/0-
805/0
4
ثابت
199/36
768/3
606/9
0001/0
نقش زن و مرد
538/0-
241/0
245/0-
233/2-
028/0
پايبندي مذهبي
465/0-
261/0
191/0-
783/1-
078/0
ارتباط كلامي
04/0-
231/0
02/0-
173/0-
863/0
ارتباط جنسي
067/0-
202/0
036/0-
331/0-
741/0
* متغير وابسته: روانآزردهخويي
بحث و نتيجهگيري
اين پژوهش، به بررسي رابطة رضامندي زناشويي، بر اساس معيارهاي ديني،
با ثبات هيجاني پرداخته است. بدين منظور، از روش همبستگي پيرسون استفاده
شد. نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داد كه بين رضامندي زناشويي و
ثبات هيجاني دانشپژوهان رابطه مستقيم و معنادار وجود دارد. به عبارت
ديگر، افرادي كه در زندگي زناشويي خود رضامندي بيشتري دارند، از ثبات
هيجاني بالاتري نيز برخوردارند.
رضامندي زناشويي وضعيتي است كه در آن زن و شوهر از ازدواج با يكديگر و با هم بودن احساس شادماني و رضايت دارند.[56]
اين احساس زماني پديد ميآيد كه كه زن و شوهر بتوانند به ميزان قابل توجهي
نيازها و انتظارات همسرشان را در رابطة زناشويي برآورده كنند.[57]
از سوي ديگر، ثبات هيجاني عبارت است از: رشديافتگي هيجاني، پايدار بودن از
نظر هيجاني، آرام و واقعنگر بودن در زندگي، نبود خستگي عصبي و داشتن
آرامش.[58]
فردي كه داراي ويژگي روانآزردهخويي است، به آساني از اشيا و اشخاص
كسل ميشود، از موقعيت خود، خانواده خود، محدوديتهاي زندگي و سلامت خويش
ناراضي است. چنين افرادي معمولاً مضطرب، افسرده با احساسهاي گناه، عزّت
نفس پايين، عصبي (تنيده)، غيرمنطقي، خجالتي و كمرو، دمدمي و هيجاني هستند.
همچنين تمايل به حالت نگراني، اضطراب و دردهاي بدني و حالت خلقي
ناپايدار، از ويژگيهايي افراد روانآزردهخوي ميباشد.
وجود رابطه بين رضامندي زناشويي و ثبات هيجاني در تحقيقات مختلف تأييد
شده است. يافتههاي اين پژوهش نيز با نتايج تحقيقات انجام شده در زمينة
رضامندي زناشويي و ثبات هيجاني همخواني دارد.
برخي از تحقيقات نشان ميدهند كه ناپايداري و پايداري هيجاني پيش از
ازدواج، پيشبيني كنندة رضامندي يا عدم رضامندي زناشويي پس از ازدواج
است. آدامز(1946) بر اساس نتايج يك پرسشنامه شخصيتي، روي زوجها قبل از
ازدواجشان و اجراي پرسشنامه سازگاري زناشويي در دو يا سه سال بعد از
ازدواج گزارش كرد كه ناپايداري هيجاني پيش از ازدواج، پيشبيني كنندة نمرات
پايينتر است كه در پرسشنامه سازگاري زناشويي كسب نمودهاند. همچنين
نتايج پژوهش آون نشان داد كه پايداري هيجاني دانشآموزان تيزهوش 7 تا 14
سال، شادماني زناشويي آنها را در هيجده سال بعد پيشبيني ميكند.[59]
همچنين يافته پژوهش حاضر با نتايج پژوهشي، كه توسط كلي و كانلي انجام
گرفته همخواني دارد. كلي و كانلي در پژوهشي كه به صورت طولي در خلال
سالهاي 1920 تا 1980 در مورد 300 زوج انجام دادند، نتيجه گرفتند كه
قويترين عامل پيشبيني كنندة موفقيت زندگي حتي پيش از ازدواج عامل ثبات
هيجاني يا به عبارت ديگر، سطح نوروزگرايي در چارچوب مؤلفههاي شخصيت است.[60]
نتايج تحقيق بوچارد، لوسير و سابورين،[61]
كه بر روي 446 زوجي كه پرسشنامه 5 عاملي را پر كرده بودند انجام گرفت،
نشان دادكه روانآزردهخويي پيشبيني كننده قابل توجهي براي رضامندي
زناشويي هم براي زنان و هم براي مردان است. در تحقيقات بوث، كرداك (1997) و
جست و گيلبريت نيز روانآزردهخويي با شاخصها مختلف زناشويي همبستگي منفي
نشان داد.[62] دانيلان، كانگر و برينت[63]
با مشاهده ارتباطات 400 زوج به اين نتيجه رسيدند كه روانآزردهخويي با
تعاملات منفي براي ازدواج داراي همبستگي مثبت و با ارزيابيها كلي ازدواج
داراي همبستگي منفي ميباشد.
يافتههاي پژوهش حاضر با نتايج پژوهش اجرا شده در ايران نيز همخواني
دارد. نتايج پژوهش صادقي نشان ميدهد كه عامل پايداري هيجاني به همراه
خودنظمدهي و جسارت رابطه مستقيم با رضايت زناشويي دارند. بر همين اساس، وي
معتقد است كه زوجهاي راضي نسبت به زوجهاي ناراضي از حيث موقعيت اضطراب
واجد سازشيافتگي مطلوبتري هستند. نتايج پژوهش عبداللهزاده نيز كه با
عنوان بررسي رابطه صفات شخصيتي و رضايت زناشويي انجام گرفت، نشان داد كه
بين بعد روانآزردهخويي شخصيت در آزمون NEO-FFI و رضايت زناشويي رابطه
منفي وجود دارد.
در مورد تبيين رابطه رضامندي زناشويي و ثبات هيجاني ميتوان گفت: شخصيت و
صفات شخصيتي، در زيرساخت رواني روابط پايدار نقش دارند. بنابراين،
پيشبيني كنندههاي مهمي براي موفقيت و يا نارساكنشوري رابطه خواهند بود.
در اين ميان، نقش ثبات يا بيثباتي هيجاني به عنوان يكي از صفات شخصيتي
در زندگي زناشويي مهم و تأثيرگذار ميباشد. بيثباتي هيجاني از زمينههاي
مختلفي بر رضامندي زناشويي اثر منفي ميگذارد. يكي از اين زمينهها، كه
كارني و برادبري (1995) آن را بيان كردهاند، تأثير بر چگونگي سازگاري
زوجها با تجارب استرسزا است. ايشان معتقدند كه: صفات شخصيتي همچون ثبات
هيجاني يا روانآزردگي، آسيبهاي پايداري به وجود ميآورند كه اين آسيبها،
بر چگونگي سازگاري زوجها با تجارب استرسزا اثر گذاشته و در نتيجه، بر
رضامندي زناشويي كلي تأثير ميگذارد.[64]
آرماني ديدن ويژگيهاي همسر از مواردي است كه ميتواند موجب افزايش
رضامندي زناشويي شود. ماري، هولز و گريفن نشان دادهاند كه مردان و زناني
در روابطشان خوشبختترند كه ويژگيها بينفردي همسرشان را آرماني ببينند.
از آنجا كه افراد روانآزرده به صورت مزمن در معرض هيجانهاي منفي هستند،
احتمال كمتري دارد كه همسرانشان را به صورت ايدهآل ببينند. اين به نوبه
خود، سطح پايينتر رضامندي را پيشبيني ميكند.[65]
همچنين اين پژوهش نشان داد كه بين مؤلفههاي مختلف رضامندي زناشويي، فقط
6/15/. تغييرات متغير ملاك يعني ثبات هيجاني ناشي از رضامندي زناشويي و به
خصوص دو مؤلفه نقش زن و مرد و پايبنديهاي مذهبي است. تبيين احتمالي اين
يافته چنين مطرح ميشود: ايفاي نقش زن و شوهري مستلزم اين مسئله است كه فرد
از خود و جنس خود و محدوديتهاي زندگي رضايت داشته و نگرش مثبتي به نقش
خود به عنوان زن يا شوهر داشته باشد. اين ويژگي يعني رضايت از خود، در
افراد با ثبات هيجاني به خوبي قابل مشاهده است. همچنين با توجه به اين
مسئله، كه سطح نگراني و اضطراب در افراد مذهبي نسبت به ديگران پايين است،[66]
اين افراد نسبت به خود و آينده خوشبينترند. اضطراب يكي از اصليترين
ويژگيهاي افراد روانآزردهخوي است، پس افرادي كه پايبنديهاي مذهبي
دارند، به احتمال فراوان از ثبات هيجاني بيشتري برخوردار خواهند بود.
با توجه به يافتههاي پژوهش و اينكه عامل روانآزردهخويي تحت تأثير
مداخلههاي درماني قابل تغيير است بنابراين ميتوان با مداخلهاي قبل از
ازدواج يا حتي حين آن، اين عامل را تغيير داده و به پايداري زندگي كمك كرد.
اين پژوهش مانند همه پژوهشهاي ديگردر حوزه علوم انساني، با
محدوديتهايي مواجه بوده است. جامعة آماري پژوهش حاضر، دانشپژوهان مؤسسه
آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) بودند كه برخوردار از شاخصههاي خاصي همچون
مذهبي بودن و تحصيل در رشتههاي علوم انساني هستند. از اينرو، تعميم
نتايج آن به دانشپژوهان ساير مراكز آموزشي و پژوهشي بايد با احتياط انجام
گيرد. همچنين پرسشنامه رضامندي زناشويي اسلامي با اينكه از اعتبار و روايي
بالايي برخوردار است، اما به خاطر عدم هنجاريابي ميتواند به عنوان يكي از
محدوديتهاي اين پژوهش مطرح شود. بالاخره، اين پژوهش فقط در مورد
دانشپژوهان مرد انجام گرفته، لذا نتايج آن را نميتوان به زنان تعميم داد.
براي نتيجهگيري بهتر، ميتوان اين پژوهش را در مورد زن و شوهر با همديگر
اجرا كرد. همچنين اجراي اين پژوهش درباره افرادي كه در آستانه جدايي قرار
دارند و افزايش حجم نمونه ميتواند اطمينانبخشي بيشتري را درباره نتايج به
دست دهد.
منابع
احتشامزاده، پروي، «بررسي مقايسه سطح ثبات هيجاني بين دانشجويان زن متأهل و مجرد»، پاياننامه كارشناسيارشد روانشناسي، دانشگاه فردوسي مشهد، 1376.
احمدي، خدابخش و همكاران، «بررسي وضعيت ازدواج و سازگاري زناشويي در بين كاركنان سپاه»، طب نظامي، ش 7، 1384.
احمدي، خدابش و همكاران، «بررسي رابطه بين تغييرات مذهبي و سازگاري زناشويي»، نشريه خانواده پژوهي، ش 5، 1385. اليس، آلبرت و رابرت هارپر، زندگي عاقلانه، ترجمه مهرداد فيروزبخت، تهران، رشد، 1380.
اماني، فرزانه و همكاران، «رابطه سبك اسناد با عوامل پنجگانه شخصيتي نئو درتعامل با جنس»، فصلنامه روانشناسي، ش 40، 1385.
پروين، جان، شخصيت (نظريه و پژوهش)، ترجمه محمدجعفر جوادي و پروين كديور، تهران، آييش، 1381.
تركان، هاجر و همكاران، «بررسي اثربخش گروه درماني به شيوه تحليل تبادلي بر رضايت زناشويي»، خانواده پژوهي، ش 8، 1385.
تيرگري، عبدالحكيم، «هوش هيجاني و سلامت روان»، فصلنامه رفاه اجتماعي، سال چهارم، ش 14، 1383.
جانبزرگي، مسعود، «ايجاد پايداري هيجاني بر اساس تلفيق آموزش تنشزدايي تدريجي و مهارتهاي آرامسازي سبك زندگي»، روانشناسان ايراني، ش 2، 1383.
جديري، جعفر و مسعود جانبزرگي، «ساخت و اعتباريابي مقياس رضامندي زناشويي اسلامي»، روانشناسي و دين، ش 8، 1388.
جليلي، فريبا، «بررسي و مقايسه عوامل مؤثر در رضامندي زنان شاغل و خانهدار از زندگي زناشويي»، پاياننامه كارشناسيارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1375.
حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409 ق.
حيدري، مجتبي، «بررسي رابطه جهتگيري مذهبي و رضايت از زندگي زناشويي»، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382.
ديويسون، جرالد و ماروين گلدفريد، رفتار درماني باليني، ترجمه احمد احمدي علونآبادي، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1371.
شبانيحصار، حميد، «رابطه بين پايگاه اقتصادي ـ اجتماعي زوجين با ميزان رضامندي زناشويي»، پاياننامه كارشناسيارشد، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي، 1379.
شعرباف، آقامحمديان و همكاران، «بررسي عوامل مؤثر در تحكيم خانواده و رضايتمندي زناشويي»، چكيده مقالات همايش تقويت نظام خانواده و آسيبشناسي آن، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382.
طباطبايي، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه موسويهمداني، قم، جامعه مدرسين، 1377.
عبداللهزاده، حسن، «بررسي رابطه صفات شخصيتي و رضامندي زناشويي در زوجهاي شهر دامغان»، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه تبريز، 1382.
غباري بناب، باقر، «باورهاي مذهبي و اثرات آنها در بهداشت روان»، انديشه و رفتار، سال اول، ش 4، 1374.
كراز، ژاك، بيماريهاي رواني، ترجمه محمود منصور و پريرخ دادستان، تهران، رشد، 1381.
كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365.
ملازاده، جواد، «بررسي ويژگيهاي شخصيتي در رابطه با عوامل تنيدگيزاي زناشويي در زوج هاي در حال طلاق و سازگار»، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، دانشگاه تربيت مدرس، 1372.
Aluja. A. Barrio, D,V. and Garcia,F. L, Personality, social values, and marital saticfa as predictors of clinical and health psychology, 2007.
Bee, H, Life span development, Longman, 1998.
Benneer,D. G and Hill,P. C, baker encyclopedia of peychology and counseling. Michigan:baker books, 1999.
Bradbery,N. T. et al., "Research on the nature and determinants of marital satisfaction: A decade in review", Journal of marriage and family, 2000.
Bouchard, et al., "Personality and Marital Adjustment:Utility of the Five-Factor Model of Personality", Journal of Marriage and the family, 1999.
Craig, R. J, Interpreting personality tests, Rows, Inc, 1999.
Ciarrochi, Joseph, et al., Emotional lintalligence in everyday life, New york, Psychology press, 2001.
Donnellan,M. et al., "The Big Five and enduring marriages", Journal of research in personalty.
Weiten,W et al., Psychology Applied To Modern Life, Wadsworth cenge learning, 2009.
Janbozorgi, M et al., Providing emotional stability through relaxation training. Eastern Mediterranean Health Journal, 2009.
* کارشناس ارشد روانشناسي. دريافت: 9/8/89 ـ پذيرش: 15/10/89 Jodeiri138@Yahoo.com
** عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت مدرس.
[1].
Bradbery,N. T. Fincham,D. F. ,& Beach,R. S, Research on the nature
and; determinants of marital satisfaction:A decade in review. Journal of
marriage and family. 62,964-980
[2]. خدابخش احمدي و همکاران، «بررسي وضعيت ازدواج و سازگاري زناشويي در بين کارکنان سپاه»، طب نظامي، ش 7، ص 142.
[3] Aluja. A,
et al., Personality, social values, and marital saticfa as predictors of
clinical and health psychology. 7(3), 725-737.
[12]. حميدرضاآقامحمديان شعرباف و ديگران، بررسي عوامل مؤثر در تحکيم خانواده و رضايتمندي زناشويي در چکيده مقالات همايش تقويت نظام خانواده و آسيبشناسي آن، ص 18.
[25] Bouchard,Genevieve, et al., "Personality and Marital Adjustment:Utility of the Five-Factor Model of Personality", Journal of Marriage and the family, V61, N3, P. 651-660.
[26]. Donnellan, M. et al., "The Big Five and enduring marriages". Journal of research in personalty, V38, p.481-504.
[27] جواد ملازاده، بررسي ويژگيهاي شخصيتي در رابطه با عوامل تنيدگيزاي زناشويي در زوج هاي در حال طلاق و سازگار، ص 94 و 98.
[28]. Aluja. A. et al., Personality, social values, and marital saticfa as predictors of clinical and health psychology, 7(3), P725.
[29]. Donnellan,M. et al., "The Big Five and enduring marriages", Journal of research in personalty, V38, p.481.
[30]. C.f: Bouchard, et al., "Personality and Marital Adjustment:Utility of the Five-Factor Model of Personality", Journal of Marriage and the family, V61, N3.
[31] ر. ك: حسن عبداللهزاده، بررسي رابطه صفات شخصيتي و رضامندي زناشويي در زوجهاي شهر دامغان.
[32]. Craig, R. J., Interpreting personality tests. Rows, Inc.
[61]. Bouchard, et al., "Personality and Marital Adjustment:Utility of the Five-Factor Model of Personality", Journal of Marriage and the family, V61, N3, P651-660.
[65]. Bouchard, et al., "Personality and Marital Adjustment:Utility of the Five-Factor Model of Personality", Journal of Marriage and the family, V61, N3, p.651-660.
[66]. باقر غباري بناب، «باورهاي مذهبي و اثرات آنها در بهداشت روان»، انديشه و رفتار، ش 4، ص43ـ38.