اسم الکتاب : مثالهاى زيباى قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 22
تطميع كردند
و به نجاشى گفتند: «اينان جوانان فرارى و سركش شهر ما، مكّه هستند و ممكن است در
اين سرزمين ايجاد اغتشاش كنند و باعث درد سرى شوند؛ بهتر است كه آنها را به ما
تحويل دهيد تا به شهر خودمان بازگردانيم.»
مجلس از هر
نظر به نفع كفّار و به ضرر مسلمانان بود و نمايندگان مشركان از پيش، مقدّمات
دستيابى به خواسته خود را فراهم كرده بودند.
امّا از آن
جا كه نجاشى، مردى باهوش و زيرك بود از نماينده مسلمانان خواست كه آنها هم مطالب
خود را بيان كنند. حضرت جعفر بن ابيطالب- رضوان اللّه عليهما- شروع به سخن كرد و
به معرّفى اسلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و قرآن پرداخت. نجاشى از او
خواست مقدارى از قرآن نازل شده بر پيامبر صلى الله عليه و آله را براى او بخواند.
جعفر با در نظر گرفتن موقعيّت زمان و مكان و اين كه حاضران مسيحى بودند، آياتى از
قرآن مجيد را در موضوع ولادت حضرت مسيح- على نبيّنا و آله و عليه السّلام- تلاوت
كرد. مجلس كه از آغاز بر ضدّ مسلمانان آماده شده بود، منقلب شد و اشك در چشمان
نجاشى و روحانيان مسيحى حلقه زد. فصاحت و بلاغت اين آيات و جاذبه كلام خدا، چنان
در نجاشى تأثير گذاشت كه به نمايندگان قريش جواب منفى داد و هداياى آنها را
بازگرداند و به جعفر و ساير مسلمانان اجازه داد كه تا هر زمان كه بخواهند در حبشه
بمانند. [1]
نمونه
ديگرى از تأثير قرآن
نمونه ديگر
از تأثير فصاحت و بلاغت قرآن، داستان اسعد بن زُراره است.
چون قبيله
«اسعد» با قبيلهاى ديگر مدّتها در جنگ و ستيز بود، اسعد براى تهيّه اسلحه از
مدينه به سوى مكّه حركت كرد. وقتى وارد مكّه شد، ابتدا به قصد زيارت