اسم الکتاب : گفتار معصومين( ع) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 186
حديث مىفرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. انسان داراى دو جنبه است:
«روح» و «جسم»؛ گاهى روح آزاد و گاهى در زندان است. همينطور گاهى جسم آزاد و گاهى
در زندان است، و گاهى اينها در دو جهت مخالف هم قرار مىگيرند، يعنى جسم در زندان
و روح آزاد است، همان چيزى كه يوسف عليه السلام گفت:
« «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا
يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ ...»؛ يوسف گفت: پروردگارا!
زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا به سوى آن مىخوانند». [1] يعنى اينها مرا
به چيزى دعوت مىكنند كه روح مرا به زندان مىكشد و اگر جسم من به زندان بيفتد
براى من محبوبتر است. از اينجا معلوم مىشود كه چرا دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر
است، دنيا جايى است كه روح مؤمن در محدوديّت قرار دارد هرچند جسم او متنعّم باشد،
زيرا جسم براى او معيار نيست.
ولى كافر عكس آن است يعنى اهل جسم و مادّه است، دنيا براى او بهشت است و در
قيامت وقتى در عذاب الهى گرفتار مىشود براى او زندان است.
از آيات قرآن استفاده مىشود كه بهشتيان گروه گروه دور هم هستند امّا دوزخيان
خير، زندانهاى انفرادى دارند و حتّى اين مقدار كه آرامش پيدا كنند و همدردى داشته
باشند را هم ندارند.
بر فرض كه مؤمن در اين دنيا داراى نعمت باشد، امّا در مقايسه با آن نعمتهاى
الهى كه بعد از مرگ دارد، زندان است. امّا كافر هر قدر در اين دنيا بيچاره باشد
باز هم در مقايسه با عذاب خدا در قيامت، بهشت او به حساب مىآيد.
نكته تربيتى و اخلاقى حديث اين است كه در مقابل مشكلات دنيا بايد صبور باشيم،
چون دنيا هرچه باشد زندان است و اگر مىبينيم بعضى از كفّار متنعّم هستند، غصّه
نخوريم چون بهشت آنهاست.
على عليه السلام در نهجالبلاغه دنيا را مدح مىكند. حضرت شنيد كه كسى مذمّت
دنيا