اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 35
و كفّين را استثنا مىكند.
دليل قول سوّم (التفصيل بين النظرة الاولى و الثانية و الثالثة).
روايات:
اين قول اضعف اقوال است ولى در عين حال دو فقيه بزرگ به اين قول تمايل دارند،
يكى محقق در شرايع و ديگرى علّامه در بسيارى از كتب خودش. اين قول از آيات دليلى
ندارند ولى به رواياتى از طرق عامّه و خاصّه استدلال كردهاند. اين احاديث غالباً
سندى ندارند ولى متضافر هستند.
اسم أبى الطفيل «عامر بن وائله» و از كسانى است كه پنج معصوم را درك كرده و
وفات او در سال صد و ده بوده است. در مورد او توثيق صريحى نيامده ولى تعبيرى هست
كه «كان من خواص أمير المؤمنين» كه تعبير سادهاى نيست و لذا بعضى او را از ثقات
مىدانند.
جواب: همان مشكلى كه در دلالت حديث سابق بود در اينجا هم هست كه نگاه اوّل
بىاختيار و نگاه دوّم اختيارى و از روى شهوة است.
نكته: غالب روايات «نظرة» خطاب به على عليه السلام و از رسول اللّه صلى الله
عليه و آله است، چون افراد عادى نگويند يك بار نگاه كرديم دوباره هم نگاه مىكنيم،
عيبى ندارد و آلوده گناه نمىشويم، ولى وقتى پيامبر به على عليه السلام كه اوّل
شخص عالم است سفارش مىكند، ديگران حساب كار خودشان را مىكنند كه اين نگاهها
خطرناك است.
23 ادامه مسئله 18 ..... 27/ 7/ 78
* ... عن الحسن بن عبد اللّه بن محمد الرازى، عن أبيه، عن الرّضا عن آبائه
عليهم السلام قال: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله ... و قال: لا تتّبع النظرة
النظرة، فليس لك يا على إلّا اوّل نظرة. [3]
جواب: اين روايت مطلق و منصرف به نگاه به نامحرم است و وجه و كفّين را هم ذكر
نكرده است.
* و في معانى الأخبار، قال: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: يا على أوّلُ
نظرة لك و الثانية عليك لا لك. [4]
جواب: مثل روايات قبل منصرف است به نگاه به نامحرم.
حديثى هم از طرق عامه داريم:
* عن ابن بريدة عن أبيه قال: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لعلى عليه
السلام: يا على، لا تتّبع النظرة النظرة فإنّ لك الاولى و ليس لك الآخرة [5]
. در معناى اين پنج روايت روايات ديگرى هم داريم كه اوّلين نگاه را مباح و
نگاههاى بعدى را جايز نمىداند و مخاطب هم غالباً على عليه السلام است. ظاهراً
اين عبارت را يك بار پيامبر فرموده و اشخاص مختلفى آن را نقل كردهاند.
جمعبندى روايات:
از نظر سند: اين روايات چون متضافر هستند تضافر جانشين وثاقت راوى مىشود و از
سند آن بحث نمىكنيم و مجموع من حيث المجموع كافى است.
از نظر دلالت: به نظر مىرسد كه منصرف است به نگاههاى شهوتآلود، نگاه اوّل
بىاختيار و بدون قصد و غرض است، ولى وقتى تكرار مىشود لا بد قصدى دارد و انسان
بيهوده تكرار نظر نمىكند، پس به جهت تلذّذ است كه در اين صورت از بحث ما خارج
مىشود.
اضف الى ذلك: حد اقل دو حديث داريم كه در آنها قرينه داريم كه روايات جواز نظر
براى جائى است كه نظر شهوتآلود نباشد و روايات عدم جواز نظر و حرمت تكرار براى
جائى است كه از روى شهوت و يا خوف وقوع در حرام باشد.