responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 112

ما معتقديم كه انشاء ايجاد است نه اخبار؟ و تعليق هم به انشاء مى‌خورد در عين حال محال هم نيست.

توضيح ذلك: بايد ببينيم كه معناى «إن» شرطيّه چيست؟ اگر معناى آن را تحليل كنيم مى‌بينيم كه به معنى فرض كردن است وقتى مى‌گويد «ان استطعت» معنايش اين است كه «نفرض انّك كنت مستطيعاً» (كه اين معنى با توجّه به لحاظ آلى است و با توجّه به لحاظ استقلالى به معناى آن نفرض است) و به دنبال اين فرض، مولى امرى مى‌كند كه ظاهرش مطلق است ولى بر يك فرض استوار است، يعنى «امر على فرض» يا «تمليك على فرض» يا «تزويج على فرض».

مثال ديگر: مولى در انتظار قدوم زياد است با شنيدن صداى ماشين فكر مى‌كند زيد آمده است بعد مى‌گويد «يا غلام قم اكرم زيداً» اين مطلق است، منتهى اين مطلق بعد از يك خيال است، در اينجا يك تخيّل واقع شده و به دنبال آن يك بعث قطعى در فضاى آن خيال واقع شده و بعد هم معلوم شد كه آن خيال مطابق واقعيّت نيست. در اينجا آن بعث قطعى اثر خودش را از دست مى‌دهد.

واجبات مشروط يك پيش فرض و يك بعث دارد كه آن بعث مطلق و انشاء ايجاد است، اما ايجاد بعد از يك پيش فرض در همه جا همين است و محال نبوده و مطابق ظاهر كلام هم هست، وقتى مى‌گويد «اكرم زيداً ان جاء»، مولى خودش را در فضاى مجى‌ء زيد فرض مى‌كند بعد مى‌گويد «اكرم»، يا در «ان استطعت يجب عليك الحج» ايجادِ مطلق است و «ان» شرطيه در واقع نوعى پيش فرض است.

نتيجه: حقيقت انشاء ايجاد است امّا اگر معلّق شد معنى تعليق در انشاء، ايجاد بعد از يك پيش فرض است و اين هيچ استحاله‌اى ندارد و خاصيتش اين است كه تا آن فرض حاصل نشود اين انشاء باعثيّت ندارد و عقلًا خاصيّتى براى آن قائل نيستند، مثل همان «قم يا غلام اكرم زيداً» است، كه مولى متوجّه مى‌شود بعثش بعد از آن تخيّل بوده است و در موقعى كه زيد واقعاً آمد آن بعث كارساز است، پس نه كلام مرحوم شيخ انصارى لازم است كه ما همه قيود را به مادّه برگردانيم كه خلاف وجدان است و نه كلام آقاى خوئى لازم است كه ما مرتكب خلاف ظاهر شده و همه انشائات را به اخبار برگردانيم، بلكه انشاء ايجاد است و تعليق هم در ايجاد نيست چرا كه نوعى پيش فرض است. فعلى هذا مهمترين دليل اشتراط تنجيز در عقود كه استحاله تعليق در انشاء است از بين رفت.

83 ادامه مسئله 10 ..... 22/ 12/ 78

3- عدم عرفيّت عقلائى:

در بين عقلا مرسوم است كه عقد را به صورت قطعى مى‌خوانند نه به صورت معلّق، چون تعليق يا بر امر معلوم است يا بر امر مشكوك، اگر تعليق بر امر معلوم باشد كه لغو است، امّا اگر تعليق بر امر مجهول و مشكوك باشد، عقلا عقود را مجهول و مشكوك نمى‌كنند و لذا شارع معاملات غررى را باطل دانسته و عقلا نيز باطل مى‌دانند.

ممكن است كه بالاتر بگوييم يعنى بگوييم بر عقد تعليقى عنوان عقد صدق نمى‌كند سابقاً مى‌گفتيم كه عقد صادق است و اطلاقات منصرف است اكنون مى‌گوئيم اصلًا صدق عقد نمى‌كند و شبهه مصداقى است، چون عقد يعنى چيزى كه گره خورده باشد و در چنين موردى چيزى گره نخورده و پا در هواست، در حالى كه عقد در واقع معاهده محكم است.

4- تخلف انشاء از منشأ:

در اينجا بعضى براى اشتراط تنجيز دليل چهارمى هم اقامه كرده‌اند كه به نظر ما درست نيست، دليل اين است كه اگر تعليق در انشاء جايز باشد تخلّف انشاء از منشأ مى‌شود.

توضيح ذلك: انشاء به معنى ايجاد است كه با وجود همراه است در واقع وجود يك ايجاد و يك حركت است، بنابراين هركجا ايجاد بود وجود هم بايد باشد (هركجا انشاء بود منشأ هم بايد باشد) حال در ما نحن فيه انشاء معلّق شده و گفته مى‌شود «زوجتك نفسى اذا كان يوم الجمعة»، معناى «اذا كان يوم الجمعة» اين است كه عقد و منشأ روز جمعه است (زوجيت روز جمعه است) اما ايجادش امروز است، مگر امكان دارد ايجادش امروز و وجودش يوم الجمعه باشد اين با حقيقت ايجاد نمى‌سازد (البتّه اين تعليق بر امور مستقبله است و الا تعليق بر امور حاليّه اين اشكال را ندارد).

جواب: طبق مبناى ما، ايجادى كه عقد معلّق است ايجاد على فرض است نه ايجاد مطلق، و در آن فضاى فرض، خودش ايجاد مى‌كند، بنابراين الآن وجود مطلقى پيدا نكرده است و وقتى اين فرض محقق شد وجود و ايجاد محقق مى‌شود، پس هم ايجاد، يوم الجمعه است و هم وجود، چون ايجاد بعد از يك پيش فرض است نه به طور مطلق. و اما طبق مبانى ديگران كه‌

اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 112
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست